۲۵۹ مطلب توسط «ساتال» ثبت شده است

علائم هشدار دهنده در آزمایشگاه های شیمی

علائم هشدار دهنده، نمادهای شناخته شده ای هستند که برای اعلان دادن به افراد درباره­ مواد شیمیایی، مکان ها، اجسام و هر آنچه که در فضای آزمایشگاهی در جریان است، طراحی شده اند. این علائم به وسیله­ سازمان استاندارد جهانی تعریف و ارائه می گردد.

تا زمان ها قبل، این نشانه ها به صورت پراکنده و در هر کشور دارای شکل خاصی بود اما امروزه به صورت واحد تبدیل شده و برای کسی که مثلا در کشور روسیه زندگی می کند یا در انگلستان قرار دارد، یک مفهوم را می رساند.

متأسفانه در بسیاری از آزمایشگاه های فعلی ایران، همچنان از علائم قدیمی استفاده می گردد و این در حالی است که بسیاری از آزمایشگاه ها (خصوصا برای آموزش دانش آموزان در مدارس) همین نشانه های منسوخ شده هم وجود ندارند!

به هر حال، به معرفی علائم هشدار دهنده بین المللی در آزمایشگاه های شیمی می پردازیم. فایل pdf این تصاویر را می توانید در پایان مطلب از کمولوژی دانلود کنید.

علائم هشدار دهنده اروپایی

این علائم قبلا نشانه های رسمی در اروپا بودند که به تدریج جایشان را به نشانه هایی با سه رنگ قرمز، سبز و زرد داده اند. به جز موارد فوق، گاهی از علائم عددی نیز برای بیان ویژگی های مواد شیمیایی استفاده می شد؛ مثلا برای گازوئیل این نشانه را استفاده می کردند:

علامت هشدار دهنده عددی

به معنای اینکه ماده مورد نظر، گازوئیل (۱۲۰۳) و به شدت آتشگیر (۳۳) است.

همانطور که می دانید، آلمان یکی از کشور های برتر دنیا در زمینه علم شیمی است. هر محصول شیمیایی و پلیمری در این کشور حتما باید استاندارد های لازم را کسب کند (روی پوشش بسیاری از مواد شیمیایی اصل، حتما به زبان آلمانی توضیحاتی وجود دارد).

در گذشته، این کشور علائم هشدار خاص خود را داشت:

علائم هشدار دهنده آزمایشگاه های آلمان

در کشور آمریکا نیز از علائم هشدار دهنده که دارای استاندارد NFPA 704 بودند استفاده می شد؛ به این معنی که تمام اطلاعات لازم در مورد یک ماده­ شیمیایی، به شکل کامل در قالب یک لوزی ۴ رنگی طراحی می گشت.

در هر کدام از این لوزی ها می توانست یک عدد و یا یک علامت قرار بگیرد (البته هنوز هم در برخی آزمایشگاه ها، از این علامت به دلیل کارایی زیاد استفاده می شود).

علائم هشدار دهنده آزمایشگاهی در آمریکا

رنگ قرمز نشانه­ میزان خطر آتشگیری، رنگ آبی نشانه­ میزان مضر بودن برای سلامتی انسان، رنگ زرد نشانه مقدار واکنش پذیری و در نهایت رنگ سفید به نشانه­ مقدار خطر ویژه (مقیاسی که با توجه به حجم گسترده­ آزمایشات در کشور آمریکا انجام می گردد) معرفی می شود.

و سرانجام برای مواد پرتوزا، ۴ نشانه کلی تعریف شده که هم اکنون جزو علائم رسمی و معتبر در تمام کشور های دنیا به حساب می آیند.

از آنجا که مواد پرتوزا حتی به میزان خیلی کم دارای قدرت آسیب رسانی و تخریب بالایی هستند، حتما با نشانه های متمایزی از علائم کلی آزمایشگاه جدا می شوند. می توانید این نشانه ها را در این تصویر مشاهده کنید:

 

هر کدام از این شکل ها به این صورت شناخته می شوند:

۱) نماد زرد و ارغوانی پرتوی یونشگر مورد استفاده ایالات متحده آمریکا

۲) نماد بین المللی پرتوی یونشگر

۳) نمای پرتوی یونشگر ISO 21482

۴) نماد آبی و ارغوانی پرتوی یونشگر (تا سال ۱۹۶۴ معتبر بود)

جهت دانلود فایل علائم هشدار دهنده در آزمایشگاه های شیمی، بر روی لینک زیر کلیک نمایید:

 
 
 
 

کودتای رنگی فتنه سال ۸۸ و توصیه هایی نسبت به انتخابات آتی

بدون شک انقلاب اسلامی که در حقیقت به خاطر پاسداشت و دفاع از حریم دین خدا بوده و مردم در راه آن از همه هستی خویش گذشتند تا این نهال مبارک، در این سرزمین غرس و دنیا رامتحول نماید، در تاریخ بی نظیر بوده و مثالی نمی توان برای آن سراغ گرفت.

به گزارش خبگزاری تسنیم، بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع مردم قم که به مناسبت بزرگداشت قیام 19 دی برگزار شد، شامل نکات و محورهای بسیار مهمی بود که متن حاضر از میان این محورها بر دو بخش اصلی این سخنان یعنی تحلیل رهبر معظم انقلاب از کودتای رنگی سال 88 و توصیه های معظم له نسبت به انتخابات آتی کشور متمرکز خواهد شد.

رهبر معظم انقلاب در این دیدار با بیان ویژگی هایی از انقلاب اسلامی ایران و مقایسه آن با برخی از نهضت های اجتماعی داخل کشور مانند نهضت ملی شدن صنعت نفت و نهضت مشروطیت و نیز با مقایسه آن با انقلاب های مشهور جهانی مانند انقلاب فرانسه و انقلاب روسیه، به مطلب مهمی تحت عنوان راز ماندگاری انقلاب اسلامی پرداختند. رهبر معظم انقلاب اسلامی در بخشی از سخنان خود، به تلاش دشمن در سال 88 برای سرنگونی انقلاب اسلامی با استفاده از انقلاب و کودتای رنگی اشاره کردند و سپس به نکات مهمی در باب انتخابات آتی مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای  اسلامی پرداختند. بر این اساس محورهای مورد توجه بیانات رهبر معظم انقلاب در متن حاضر به شرح زیر است:

الف: تحلیل کودتای رنگی سال 88 و اهداف و علل آن

ب: انتخابات و 5 نکته مهم انتخاباتی

1. اهمیت و جایگاه مهم انتخابات در ایران اسلامی

2. اهمیت انتخاب صحیح

3. اعتماد به فهرست های ارائه شده توسط متدینین و انقلابیون

4. اهمیت شاخص های انقلابی گری

5. ریزش ها و رویش های انقلاب را با هم ببینیم .

* 19 دی قیام ماندگار قم

«19 دی را باید مانند 15 خرداد از ایام الله انقلاب اسلامی دانست. 19 دی طوفانی بود که از قم آغاز شد و با مجاهدت مردم قم به کل کشور سرایت یافت و روح انقلاب روح الله را بر ایران مستولی کرد. به واسطه 19 دی و دیگر مجاهدت های قمیون، «نام قم در تاریخ به همّت مردم قم ثبت شد به عنوان پیشروان و پیش رانان. هرچه از آن روزها تا امروز گذشته و سپری شده است، حوادث و تجربه های مردم عزیز قم آن مفهوم را تقویت کرده و استمرار بخشیده است. بحمدالله قم کانون انقلاب، مرکز انقلاب، خاستگاه انقلاب و ان شاءالله جایگاه استمرار و تقویّت روزافزون انقلاب است.» قیام 19 دی قیامی ماندگار است که رهبر معظم انقلاب در مورد آن فرمودند: «ماجرای نوزدهم دی کهنه شدنی نیست. این که ما یک چیزهایی را تکرار کنیم که قبلاً هم گفتیم، موجب نمی شود که این حادثه رنگ کهنگی به خود بگیرد.» روح اصلی قیام 19 دی حرکت به موقع و زمان شناسانه و اقدام بر اساس نیاز لحظه و با بصیرت کامل بود: «کاری که در نوزدهم دی انجام گرفت، کار بزرگی بود؛ کاری بود که هروقت شبیه این کار در میان هر ملّتی، هر جمعیّتی اتّفاق بیفتد، آثار آن شگفت آور خواهد بود. خب، زمینه در میان ملّت ایران آماده بود؛ بدون زمینه ی آماده هیچ کاری به ثمر نمیرسد. بیانات امام در طول این سالهای مبارزات و مبارزات کسانی که مبارزه کرده بودند و تبیین و گسترش تفکّرات انقلابی در سراسر کشور، علاوه ی بر این ها، وجهه و جایگاه روحانیّت و مرجعیّت در بین مردم که از قرنها پیش جا افتاده بود، همه زمینه بود لکن این زمینه احتیاج داشت به یک کلید راه اندازنده؛ آن کلید را قمی ها زدند. کار بزرگی بود؛ به دفاع از امام بزرگوار وارد میدان شدند؛ میدان هم میدان متعارفی نبود؛ گلوله بود، تیراندازی بود، وحشت بود، سرکوبگری بود. بدون  ترس، با شجاعت کامل، با درک به هنگام - که روی این کلمه من تکیه دارم: درک به موقع، احساس تکلیف به موقع؛ نه دیرتر از وقت لازم - وارد میدان شدند؛ خون به ناحق ریخته ی شهدای نوزدهم دی و شجاعت مردم قم و به هنگام واردشدن مردم قم، فهمیدن وظیفه در لحظه ی لازم کار خودش را کرد؛ در واقع این کلیدی بود که زده شد، آن زمینه به جریان افتاد و ملّت به پاخاست. بنابراین کار قمی ها یک کار فراموش نشدنی است.»

بیانات رهبری در این دیدار دو محور اصلی و دو موضوع اساسی دیگر نیز داشت که متن حاضر از میان محورهای مهم این سخنان بر این دو بخش اصلی، یعنی تحلیل رهبر معظم انقلاب از کودتای رنگی سال 88 و توصیه های معظم له نسبت به انتخابات آتی کشور متمرکز خواهد شد.

* کودتای رنگی سال 88

در سال 88 بعد از انتخابات مهم ریاست جمهوری و حضور 40 میلیونی مردم در این انتخابات، با مسأله ای مواجه شدیم که نشان می داد که برنامه هایی از قبل از انتخابات برای ایجاد بحران در کشور طراحی شده است. این طراحی های خطرناک در عمل کشور را در آستانه یک کودتای رنگی قرار داد و برخی از افرادی که دارای سوابقی در انقلاب اسلامی نیز بودند در این کودتای رنگی نقش هایی ایفا کردند و از قطار انقلاب جدا شده و با لجاجت و قانون گریزی و مقابله با قانون و روندهای قانونی در کشور، شیرینی انتخابات پرشور را به کام ملت تلخ کردند.

اما کودتای رنگی سال 88 را نباید یک اتفاق و یک حادثه دانست. این کودتای رنگی حلقه ای از یک سلسله تلاش های ضد انقلابی برای سرنگونی انقلاب اسلامی بود.

در کودتای سال 88 دشمنان نظام اسلامی از فرصت انتخابات استفاده کردند و با برنامه ریزی های قبلی، صحنه ای را آماده کردند که در آن تجربه انقلاب های رنگی که تجربه آن را در دیگر کشورها داشتند، در ایران تکرار کنند. در این میان برخی کاندیداهای انتخاباتی نیز که سوابقی در انقلاب داشتند در طرح دشمن قرار گرفتند و به نوعی حرکت کردند که نقشه دشمن را تکمیل و با ایستادن در برابر قانون، زمینه شکل گیری یک کودتای رنگی در کشور را فراهم کردند.

کودتای انتخاباتی سال 88 و تلاش کاندیداهای شکست خورده برای مقابله با قانون نباید فراموش شود چراکه تجربه ای سخت و گران برای نظام اسلامی و ملت ایران بوده است. رهبر معظم انقلاب در تحلیل این کودتای انتخاباتی بیان داشتند: «همه ی همّت دشمنان این است که این ماندگاری انقلاب را یک جوری به هم بزنند؛ همه ی همّت من و شما باید این باشد که این ماندگاری را افزایش بدهیم. از اوّل انقلاب دائم در فکر این بودند که این را از بین ببرند...هر روز هم یک ابتکاری درست می کنند؛ این کارهایی که در سال 88 کردند، از ابتکارات جدید بود که ابتکار آمریکایی ها بود. البتّه در چند جای دیگر تجربه کرده بودند، مخصوص ما نبود؛ در چند کشور دیگر این را تجربه کرده بودند، بعد آمدند همین تجربه را در کشور ما پیاده کنند که آن جور تودهنی خوردند. این ابتکار این بود که به بهانه ی انتخابات، در یک کشوری که حالا در آن انتخابات هست و فرض کنیم یک دولتی سر کار است که مورد قبول آمریکا نیست و منافع آمریکا را آن چنان که آن ها دلشان می خواهد تأمین نمی کند، انتخاباتی کرده اند و این دولت رأی آورده است؛ بعد بیایند آن اقلّیّتی را که رأی نیاورده است بکشانند داخل میدان، بیاورند در خیابان و برای این که این اقلّیّت را برجسته کنند و دیده شود، یک رنگی را مشخّص می کنند؛ ارغوانی، گُلی، سبز و مانند این ها؛ آنچه به ما رسید سبزش بود که قبل از آن در جاهای دیگر، رنگهای قرمز و نارنجی و مانند این ها را درست کرده بودند که آن اقلّیّتی را که رأی نیاورده است با این ترفند بکشانند داخل خیابان. چون مردمند دیگر - واقعاً هم مردمند؛ منتها مردمی هستند که نامزد مورد نظر آن ها رأی نیاورده است؛ در مردم بودنشان شکّی نیست - هرجا باشند، ایستادگی کنند؛ آن ها هم مرتّب کمک کنند و اگر لازم شد پول بدهند، کمک سیاسی کنند، اگر لازم شد حتّی سلاح به  دست آن ها بدهند تا نتیجه ی انتخابات را به هم  بزنند. این کار را در چند کشور انجام دادند و موفّق شدند؛ آمدند اینجا هم انجام بدهند، خب نتوانستند؛ اینجا هم عین همان قضیّه بود. البتّه دوستان ما آن اوقاتی که این قضایا اتّفاق افتاد، به بنده مرتّب توصیه کردند که اسم انقلاب رنگی را نیاورم؛ من هم چون معتقد به مشورتم - بالاخره مشاورین نظر دارند و اهل فکرند - اسم انقلاب رنگی نیاوردم امّا خب انقلاب رنگی بود؛ درواقع کودتای رنگی، یک کودتای رنگی ناموفّق. خب این خیلی مهم است؛ این اتّفاقی که در کشورهای دیگر - در چهار پنج کشور - آمریکایی ها با پول، با امکانات انجام دادند و موفّق شدند؛ در جمهوری اسلامی موفّق نشد با این که پشتیبانی کردند. رئیس جمهور آمریکا اندکی قبل از آن قضایا به بنده نامه نوشته بود - نامه ی دوّم - و کلّی اظهارات موافقانه با بنده ی حقیر و با نظام جمهوری اسلامی کرده بود، بنده هم قصد داشتم جواب بدهم و نمی خواستم جواب ندهم؛ بعد که این قضایا اتّفاق افتاد، سریعاً موضع گیری کرد به نفع همان کسانی که علیه نظام، علیه انقلاب، علیه اسم اسلام در جمهوری اسلامی در خیابانهای تهران ظاهر شدند و تمام کارهایی را که مخالفین کردند، مورد تأیید این ها قرار گرفت؛ البتّه بیشتر از این می خواستند بکنند، نتوانستند. حالا هم یک عدّه از مخالفین رئیس جمهور فعلی آمریکا می گویند شما در سال 88 حمایت کامل نکردید از آن کسانی که علیه جمهوری اسلامی بودند؛ ولی چرا، حمایت کردند؛ منتها خب ملّت ایران به موقع حرکت کرد، به موقع وارد صحنه شد، کار درست را انجام داد.»

کودتای رنگی سال 88 توسط ملت ایران و با حضور بصیرتمندانه آنان به شکست انجامید و عناصر کلیدی آن در داخل بی آبرو شدند و در میان ملت اعتبار خود را از دست دادند. این کودتا تلاشی بود تا ملت ایران وارد یک جنگ داخلی تمام عیار و سپس سلطه خارجی شود و اگر کودتاگران می توانستند درگیری خیابانی ایجاد کنند، مطمئنا در آینده ایران، جایی نداشتند چراکه اربابان آمریکایی پس از ایجاد جنگ داخلی و مداخله نظامی در ایران اجازه حضور به این عناصر فتنه گر نمی دادند و مسلماً دیگرانی را برای مسلط کردن بر ملت ایران از این افراد ارجح می دانستند.

* انتخابات و 5 نکته مهم انتخاباتی

بخش مهم دیگری از سخنان رهبر معظم انقلاب در این دیدار مسأله انتخابات و 5 نکته مهم انتخاباتی بود که در این دیدار بیان شد. در سخنرانی پیشین که در جمع ائمه جمعه سراسر کشور صورت گرفت، ایشان خاطرنشان کردند که سخنان خود در باب انتخابات را شروع کرده اند و در همان دیدار 14 نکته مهم در باب انتخابات را بیان نمودند. در سخنرانی کنونی نیز ایشان به بیان 5 نکته انتخاباتی مهم پرداختند که این نکات به شرح زیر است:

1.     اهمیت و جایگاه مهم انتخابات در ایران اسلامی

«انتخابات درواقع یک نفس تازه دادن به ملّت ایران است؛ ملّت ایران یک نفس تازه ای پیدا می کند، طبیعت انتخابات این است. این که ملّت ایران بیایند تک تک وارد میدان بشوند و رأی بدهند که آقا عقیده ی من این است، فلانی باید مسؤول باشد - حالا چه در ریاست جمهوری، چه در مجلس شورای اسلامی، چه مجلس خبرگان؛ هر کدام از این ها جداگانه در جای خود اهمّیّت فراوانی دارد - هر فردی از آحاد ملّت که این احساس مسؤولیّت را بکند، خودش یکی از آن عناصر حفظ کننده ی انقلاب است. حضور مردم یکی از آن عناصری است که دشمن را ناکام می کند. این که ما تکیه می کنیم، تأکید می کنیم، اصرار می ورزیم بر این که مردم همه شرکت کنند در انتخابات و من بارها این را قبلاً گفته ام - حالا چندبار یادم نیست - که حتّی آن کسانی که نظام را قبول ندارند، برای حفظ کشور، برای اعتبار کشور بیایند در انتخابات شرکت کنند. ممکن است کسی بنده را قبول نداشته باشد، عیبی ندارد امّا انتخابات مال رهبری نیست، مال ایران اسلامی است، مال نظام جمهوری اسلامی است. همه باید بیایند در انتخابات شرکت کنند؛ این موجب می شود که نظام جمهوری اسلامی تقویت بشود، پایداری آن و ماندگاری آن تأمین بشود، کشور در حصار امنیّت کامل باقی بماند - که خب بحمدالله امروز هست - این موجب می شود که ملّت ایران در چشم ملّتهای دیگر آبرو پیدا کند و اعتبارش بالا برود؛ در چشم دشمنانش ابّهت پیدا کند ملّت ایران؛ انتخابات این است. بنابراین اصل انتخابات، حضور مردم در پای صندوقهای رأی و رأی دادن آن ها است. همه باید شرکت کنند؛ شرکت در انتخابات آبروی نظام جمهوری اسلامی است، آبروی اسلام است، آبروی ملّت ایران است، آبروی کشور است. این مسأله ی اوّل است.»

2.     اهمیت انتخاب صحیح

در کنار مسأله مهم انتخابات، باید توجه داشت که خود انتخاب صحیح نیز از اهمیت وافری برخوردار است. این انتخاب صحیح در مورد خبرگان و در مورد مجلس از اهمیت بالایی برخوردار است و اگر انتخاب صحیحی صورت نگیرد، امکان خطا و خطر وجود دارد: «مسأله ی دوّم درست انتخاب کردن است. خب آراء و سلایق ممکن است مختلف باشد، عیبی ندارد امّا همه سعی کنند درست انتخاب کنند... حالا دو انتخابات در پیش داریم: انتخابات مجلس و انتخابات خبرگان. مجلس خیلی مهم است؛ هم از لحاظ قوانین، هم از لحاظ ریل گذاری برای حرکت دولتها - این ریل را مجلس می گذارد تا این قطار حرکت کند و به سمت هدفها برود - هم در مسائل بین المللی. ملاحظه می کنید که بحمدالله مجلس کنونی ما، در مسائل بین المللی، مواضع خیلی خوبی می گیرد؛ این خیلی برای کشور مغتنم است. این کجا و این که یک مجلس شورائی ما تشکیل بدهیم که در مقابل دشمنان بین المللی و جبهه ی متّحد دشمنان، حرف آن ها را بزند کجا؛ این ها خیلی با هم فرق می کند. این کجا که مجلسی داشته باشیم که چه در قضیّه ی هسته ای و چه در قضایای گوناگون دیگر، حرف دشمن را تکرار بکند؛... مجلس خبرگان هم خیلی مهم است. مجلس خبرگان، به ظاهر - اگر به چشم ظاهری نگاه کنیم - هر سالی دو مرتبه می آیند دور هم جمع می شوند، می نشینند بحثهای سیاسی و غیرسیاسی می کنند و بعد هم متفرّق می شوند؛ نباید به این چشم نگاه کرد به مجلس خبرگان. مجلس خبرگان بنا است که رهبر انتخاب کنند؛ این شوخی است؟ آن روزی که رهبر فعلی در دنیا نباشد یا رهبر نباشد، باید این ها رهبر انتخاب بکنند. چه کسی را انتخاب خواهند کرد؟ آیا کسی را انتخاب خواهند کرد که در مقابل هجمه ی دشمن بِایستد، به خدا توکّل کند، شجاعت نشان بدهد، راه امام را ادامه بدهد؟ آیا چنین کسی را انتخاب می کنند یا کسی را انتخاب می کنند که جور دیگری است؟ این خیلی مهم است.»

3.     اعتماد به فهرست های ارائه شده توسط متدینین و انقلابیون

نکته بسیار مهم دیگری که رهبر معظم انقلاب در این دیدار بر آن تأکید کردند، مسأله اعتماد به فهرست های انتخاباتی و آن هم فهرست هایی بود که از سوی متدینین و افراد قابل اعتماد و انقلابی معرفی می شود. رهبر معظم انقلاب در بیانات گذشته خود خاطرنشان ساخته بودند که یکی از وجوه حق الناس بودن انتخابات آن است که در ارائه فهرست های انتخاباتی، حق در نظر گرفته شود و افراد به راه های نادرست برای ارائه فهرست دست نزنند. در این سخنرانی نیز ایشان بر این مطلب تأکید کردند که مردم به فهرست هایی اعتماد کنند که از سوی افراد متدین و انقلابی و مورد اعتماد معرفی شده است: «به نظر بنده این جور می رسد که چون یکایک افراد را ممکن است نشناسیم - خود بنده هم وقتی این فهرستها را می آورند که بیایم رأی بدهم، بعضی از آدمهای این فهرستها را نمی شناسم امّا اعتماد می کنم به آن کسانی که این ها را معرّفی کرده اند و نگاه می کنم ببینم آن کسانی که این فهرست را معرّفی کرده اند چه کسانی هستند؛ اگر دیدم این ها آدمهای متدیّن و مؤمن و انقلابی ای هستند، به حرفشان اعتماد می کنم و به فهرست آن ها رأی می دهم؛ اگر دیدم نه، کسانی که این فهرست را داده اند کسانی هستند که به مسائل انقلاب، به مسائل دین، به مسائل استقلال کشور خیلی اهمّیّتی نمی دهند، دلشان دنبال حرف آمریکا و غیر آمریکا است، به حرفشان اعتماد نمی کنم؛ به نظر من این  راه خوبی است - نگاه کنیم ببینیم این فهرستی که به ما داده می شود برای مجلس شورای اسلامی یا مثلاً برای مجلس خبرگان، این فهرست را چه کسی دارد به ما می دهد. به افرادی اعتماد بکنیم که واقعاً به دین داری این ها و به تقیّد این ها اعتقاد داشته باشیم؛ بدانیم این ها متدیّنند، بدانیم انقلابی اند، بدانیم در خطّند، در راه امامند، امام را واقعاً قبول دارند؛ راهش این است که این ها را بدانیم. اگر چنان چه کسانی این جور عمل بکنند و این تحقیق را بکنند، کار خودشان را انجام داده اند؛ خدای متعال ثواب خواهد داد، ولو این که در یک مورد، اشتباه هم اتّفاق بیفتد.»

4.     اهمیت شاخص های انقلابی گری

مسأله بسیار مهم دیگری که رهبر معظم انقلاب در این دیدار بیان داشتند، توجه به انقلابی بودن افراد بود: «مسأله ی شاخصهای انقلابی گری هم خیلی مهم است؛ یعنی واقعاً بدانیم شاخصها چیست، شاخصهای انقلابی گری را درست پیدا کنیم، در ذهن خودمان مشخّص بکنیم، از کسانی که مطّلع تر از ما هستند بپرسیم. اگر این کارها انجام بگیرد، این ماندگاری انقلاب، بدون تردید، خواهد بود.»

5.     ریزش ها و رویش های انقلاب را با هم ببینیم

محور مهم دیگر این بیانات که آخرین بخشی است که در این مطلب کوتاه مورد توجه قرار می گیرد، مسأله ریزش ها و رویش های انقلاب است که معظم له قبلا نیز بر آن تأکید کرده بودند و در این سخنرانی به علل برخی از این ریزش ها اشاره کردند: «بدیهی است که ما، هم ریزش داریم، هم رویش داریم؛ بارها بنده گفته ام این را. کسانی هستند که یک روز انقلابی بودند، بعد فردا به خاطر یک عارضه ای، یا به حق یا به ناحق، از انقلاب روبرمی گردانند. بعضی ها هستند که یک کار خلاف توقّعشان انجام می گیرد - فرض کنید یک ظلمی در یک جایی بهشان می شود - حق با آن ها است امّا این موجب می شود که از انقلاب روبرگردانند؛ این کار ناحق است. بعضی ها هم به خاطر مسائل شخصی، مسائل خانوادگی و مسائل گوناگون، از انقلاب روبرمی گردانند. این می شود ریزش؛ این ها ریزشهای انقلاب است. همه ی انقلابها ریزش دارند، همه ی نهضتهای اجتماعی ریزش دارند امّا در کنار این ریزشها، رویش هم هست. من اطّلاعاتم کم نیست، من از خیلی جاها مطّلعم؛ بنده وقتی نگاه می کنم، رویشها را بیش از ریزشها می بینم؛ این همه جوان مؤمن، این همه تحصیل کرده ی مؤمن، این همه افراد تحلیلگر مؤمن، این همه افراد کارآمد در مسائل فنّی و در مسائل علمی، همه مؤمن؛ این ها رویشهای انقلاب است.»

دلایل ماندگاری، تداوم و گسترش انقلاب اسلامی ایران

 بدون شک انقلاب مردم ایران که در حقیقت به خاطر پاسداشت و دفاع از حریم دین خدا بوده و مردم در راه آن از همه هستی خویش گذشتند تا این نهال مبارک، در این سرزمین غرس و به همراه خود، دنیا را نیز متحول نماید، در تاریخ بی نظیر بوده و مثالی نمی توان برای آن سراغ گرفت.

هرچند در دنیا انقلاب های مختلفی ازجمله انقلاب فرانسه در سال 1789م، انقلاب روسیه در سال 1917م، انقلاب نیکاراگوئه در سال 1979م و... اتفاق افتاده اند که هر کدام به نوبه خود توانسته اند جامعه خویش را متحول ساخته و بعضاً بر محیطهای پیرامونی خود نیز تأثیرگذار باشند ولی به اذعان کارشناسان روشن بین و بی غرض بر این مدعا مهر تأیید می نهند که انقلاب مردم ایران چه از بعد پدیداری و چه از جنبه های ماندگاری و تأثیرگذاری، انقلابی منحصر به فرد بوده و هر روز بر دامنه تأثیرگذاری خود می افزاید. این تأثیرگذاری به اندازه ای است که پا از مرزهای جغرافیای  کشور ما فراتر نهاده و بر مردمان دیگر کشورها به ویژه بر انسان های آزاده و حق طلب، تأثیرات شگرفی نهاده است به گونه ای که توانسته است آنان را بیدار و زمینه شکل گیری جنبش های مردمی را فراهم آورد. حضرت امام(ره) بر این مهم توجه داده و در وصیت نامه خویش چنین بیان می دارند: «شک نباید کرد که انقلاب اسلامی ایران از همه انقلابها جدا است: هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم درانگیزه انقلاب و قیام».

مقام معظم رهبری در دیدار مردم قم در سالروز قیام 19 دی در این زمینه نکاتی فرمودند که به اندک تلخیصی از نظر می گذرانیم و سپس به بیان برخی عناصر این ماندگاری می پردازیم.

الف) ماندگاری در بیان رهبری معظم

معظم له در دیدار مردم قم در سالروز قیام 19 دی در این زمینه نکاتی فرمودند که به  اندک تلخیصی از نظر می گذرانیم:

* ماندگاری، نگاه به آینده نه قصه گذشته

نمی خواهم من تاریخ را عرض بکنم. ما مسائل روز داریم؛ امروز باید ببینیم تکلیف ما برای فردا چیست. خب، انقلاب پیروز شد؛ پیروزی انقلاب برحسب محاسبات متعارف دنیا امر محالی بود. هیچ کس باور نمی کرد که در کشوری مثل ایران با حسّاسیّتی که قدرتهای استکباری روی آن داشتند -اینجا استراحتگاه صهیونیست ها بود، اینجا محلّ حضور مستشاران آمریکایی بود، اینجا جایی بود که بیگانگان در آن احساس آرامش و آسایش می کردند؛ تقریباً ده روز قبل از نوزدهم دی رئیس جمهور آمریکا در تهران در سخنرانی ای گفت که ایران جزیره ی ثبات است؛ این جوری روی این کشور حساب می کردند- در یک چنین جایی، در یک چنین کشوری، با این چنین حکومت سرکوبگر و ظالم که بی محابا با مردم روبه رو می شد و با سایه ی سنگین آمریکا بر این کشور به حسب محاسبات عادی محال بود که یک انقلاب بر مبنای دین، بر مبنای اعتقاد دینی و ایمان مردم، به  دست مردم، با رهبری مرجع تقلید و روحانی شاخص به پیروزی  برسد؛ این محال بود. لذا بود که هیچ دستگاه اطّلاعاتی در دنیا نتوانست حدس بزند که این اتّفاق خواهد افتاد؛ چون اصلاً با محاسبات عادی جور نمی آمد. در یک چنین کشوری، یک انقلاب این جوری رخ بدهد و این انقلاب هم ناکام نشود.

* جبهه وسیع دشمن

ما یک جبهه ی وسیع دشمن در مقابل خودمان داریم. جبهه ی  وسیع دشمن از سردمداران رژیم صهیونیستی تا سردمداران دولت آمریکا، تا دیگر ایادی و عوامل استکبار جهانی، تا عوامل تکفیری، تا داعش؛ یعنی ببینید چه جبهه ی عظیمی است. یک طیف عظیم و نامتجانس؛ این ها همه دشمن نظام جمهوری اسلامی اند؛ پس یک جبهه ای وجود دارد. خیلی کارها هم می توانند بکنند، حملات تبلیغاتی می کنند، تمام این دستگاه های رسانه های دنیا در مشت این ها است. علیه جمهوری اسلامی هرچه دلشان می خواهد می پراکنند. کلیدهای اقتصادی دست این ها است، قدرتهای سیاسی دست این ها است، نظامهای امنیّتی دست این ها است، سرویس های اطّلاعاتی مال این ها است؛ این ها در مقابل نظام جمهوری اسلامی هستند. خب، یک عدّه ای وقتی  چشمشان به این جبهه می افتد، دلشان می ریزد. این به خاطر این است که از آن کلیدواژه ی مهم سنّت الهی غفلت می کنند. خب، همین دشمنی ها و بالاتر از این دشمنی ها با خود انقلاب بود؛ انقلاب پیروز شد. امروز هم همان دشمنی ها است؛ امروز هم شما اگر چنان چه به لوازمش عمل بکنید، شما پیروز خواهید شد؛ بروبرگرد ندارد. فَلَمّا رَأَی  اللهُ صِدقَنا اَنزَلَ بِعَدُوِّنا الکَبت؛ این امروز هم صادق است. من و شما وقتی صادقانه وارد میدان بشویم، به لوازمش عمل بکنیم، ایستادگی کنیم، بصیرت به خرج بدهیم، به موقع اقدام بکنیم، درست حرف بزنیم، درست عمل بکنیم، صادقانه وارد میدان بشویم، همان حرفی که امیرالمؤمنین فرموده وجود دارد: اَنزَلَ بِعَدُوِّنا الکَبتَ وَ اَنزَلَ عَلَینا النَّصر؛ پیروزی مال ما است، کبت و سرکوبگری متعلّق به دشمن است. خب، پس تا اینجا مسأله ی انقلاب به عنوان یک نقطه ی اساسی و روشن، یک درس بزرگ برای آینده ی ما می دهد.

* ماندگاری ویژگی انحصاری انقلاب اسلامی

و امّا عرض کردیم این انقلاب در مقایسه ی با حوادث دیگر؛ یک حادثه ی بی نظیر است. بنده حالا بخواهم وارد بشوم و مقایسه کنم با بعضی از انقلابهای بزرگ، طول خواهد کشید؛ یک مقدار هم قبلها یک وقتهایی عرض کردیم امّا با حوادث داخل کشور خودمان؛ مثلاً فرض بفرمایید انقلاب را مقایسه کنید با نهضت ملّی شدن صنعت نفت که یک حادثه ی بزرگی بود در کشور؛ آنجا هم مردم وارد میدان شدند، آنجا هم مردم بودند، که به آن می گویند نهضت ملّی، معروف شده است در زبان سیاسیّون به عنوان نهضت ملّی. درخواست نهضت ملّی چه بود؟ یک درخواست حدّاقلّی بود؛ دنبال استقلال اقتصادی و استقلال سیاسی و استقلال همه جانبه نبود؛ نفت ما دربست در اختیار انگلیس ها بود، در نهضت ملّی شدن صنعت نفت، درخواست این بود که نفت را از دست انگلیسی ها بگیریم و دست خودمان باشد. خب، این چیز خیلی  زیادی نبود، البتّه مهم بود امّا استقلال کامل نبود. در این نهضت هم مردم به میدان آمدند، حوادثی هم اتّفاق افتاد امّا نهضت دو سه سال بیشتر طول نکشید؛ دو سه سال بیشتر طول نکشید! دشمن توانست این نهضت را سرکوب کند، ادامه پیدا نکند. بعد که نهضت سرکوب شد، وضع نفت بدتر از قبل شد؛ یعنی کنسرسیومی که بعد از قضایای  بیست و هشتم مرداد در کشور به وجود آوردند، خیلی وضعش بدتر بود از آنچه قبلاً وجود داشت؛ یعنی اگر قبلاً دست انگلیس بود، حالا دست انگلیس و آمریکا بود، وضع نفت چهارمیخه در اختیار دشمنان بود؛ تا آخر هم همین جور بود؛ تا قبل از انقلاب هم همین جور بود. خب ببینید، بحث انقلاب اسلامی بحث نفت نبود، بحث استقلال کامل بود؛ استقلال سیاسی، استقلال اقتصادی، استقلال فرهنگی؛ با این شعارها آمد به میدان؛ قابل مقایسه ی با نهضت ملّی نیست امّا آن نهضت طاقت نیاورد؛ این نهضت، این انقلاب هم موفّق شد، هم باقی ماند، ماندگار شد.

مقایسه ی با نهضت مشروطیّت؛ انقلاب را مقایسه کنیم با مسأله ی مشروطیّت. خب، مشروطیّت هم خیلی حادثه ی  مهمّی در این کشور بود امّا مطالبه ی نهضت مشروطیّت و انقلاب مشروطیّت چه بود؟ محدودکردن حکومت مطلقه ی مستبدّانه ی پادشاهان؛ پادشاه بماند، همان خُرده فرمایش ها را داشته باشد، منتها آن قدرت مطلقه ای که در اختیار شاه بود محدود بشود؛ مثلاً یک مجلسی تشکیل بشود، این درخواست مشروطیّت بود. خیلی از مردم هم آمدند به میدان -افراد گوناگون آمدند- کشته دادند، شهید دادند امّا دشمن بر آن نهضت مسلّط شد و آن را در مشت گرفت، در اختیار گرفت و در واقع آن را نابود کرد. بعد از نابودکردن نهضت مشروطیّت، دیکتاتوری مضاعف شد! یعنی  پانزده سال بعد از امضای مشروطیّت، رضاخان سر کار آمد؛ رضاخانی که دیکتاتوری اش قابل مقایسه ی با هیچ کدام از دیکتاتورهای قبلی نبود: ظالم، هتّاک، همه جوره دشمن و نوکر اجنبی. دیگران حالا اگر مستبد بودند، این جور تسلیم اجنبی نبودند؛ به دستور اجنبی آمد و به دستور اجنبی هم رفت؛ انگلیس ها همه کاره بودند. یک وقتی  آمد یک  خرده ای سروگوشی بجنبانَد، زدند تو سرش، تمام شد و رفت. مشروطیّت با وجود درخواست حدّاقلّی، قابل دوام نبود، نماند، از بین رفت.

انقلاب اسلامی چه؟ انقلاب اسلامی نگفت حکومت سلاطین را محدود کنیم؛ گفت اصلاً سلطنت یعنی چه؟ معنای  سلطنت چیست؟ یک ملّتی دارند زندگی می کنند، مملکت مال آن ها است، چرا باید یک نفری بیاید مسلّط بر مردم باشد و فرمان او بر زندگی مردم جاری باشد؛ اصلاً انقلاب اصل سلطنت را، اصل حکومت مطلقه را آمد از بین برد. امّا انقلاب ماند؛ ببینید این ماندگاری ها تحلیل دارد که چرا ماند؟ چرا با این که در نهضت ملّی هم مردم حضور داشتند -البتّه نه مثل انقلاب، تا حدود زیادی مردم بودند- با آن درخواست حدّاقلّی، قادر نشد بماند امّا انقلاب اسلامی با آن درخواست حدّاکثریِ استقلال ماند؟ چرا نهضت مشروطیّت با آن درخواست حدّاقلّیِ محدود شدنِ قدرت مطلقه نتوانست و طاقت نیاورد بماند امّا انقلاب اسلامی با این درخواست حدّاکثری و مطالبه ی حدّاکثری که ریشه کنی سلطنت و رژیم پادشاهی در کشور بود آمد، موفّق شد و ماند؟

* ضرورت تحلیل عناصر ماندگاری

این ها تحلیل لازم دارد. تحلیل را شما جوانها بروید بکنید، برای من روشن است؛ جوانها بروند تحلیل کنند، بنشینند، فکر کنند و ببینند که اینجا چه چیزی نقش آفرینی کرد؟ کدام عنصر تأثیر گذاشت که آن نهضتها نتواند باقی بماند و نتواند به نتایج نهایی خودش برسد امّا این انقلاب توانست قدرتمندانه بایستد؟ علّت چه بود؟ این ها را بنشینند جوانهای ما تحلیل کنند. اگر ما بتوانیم تحلیل درستی از این حوادث پیدا کنیم، آن وقت دیگر این بذر ترس و رعب و ناامیدی که بعضی در دل مردم می پاشند به کلّی خواهد پوسید و از بین خواهد رفت؛ اگر بتوانیم درست بفهمیم، راه آینده ی این کشور کاملاً روشن خواهد شد. باقی ماندن، ماندگاری، طاقت آوردن برای یک حادثه ی اجتماعی، خیلی  عنصر مهمّی است.

* همت دشمن، سلب ماندگاری

همه ی همّت آنان این است که این ماندگاری را یک جوری به هم بزنند؛ همه ی همّت من و شما باید این باشد که این ماندگاری را افزایش بدهیم. از اوّل انقلاب دائم در فکر این بودند که این را از بین ببرند: جنگ تحمیلی به خاطر همین بود؛ جنگهای قومیّتها در اطراف کشور به خاطر همین بود؛ محاصره ی اقتصادی به خاطر همین بود؛ تحریمهای  شدیدی که در این سالهای اخیر برقرار کردند برای همین است؛ تشکیل گروه های تکفیری در شرق و در غرب کشور ما همه برای همین است که این انقلاب را از بین ببرند، این ماندگاری را که برای این ها بسیار بهت آور و سخت و دردآور است، از بین ببرند؛ همه ی همّتشان این است.

هر روز هم یک ابتکاری درست می کنند؛ این کارهایی که در سال 88 کردند، از ابتکارات جدید بود که ابتکار آمریکایی ها بود.

* نمادها و نشانه هایی از ماندگاری

غرض این است که این ماندگاری مسأله ی مهمّی است؛ این ماندگاری را بایستی به عنوان یک هدف در نظر داشت و در این فکر بود که چگونه تأمین خواهد شد. نگاه کنید ببینید عناصر ماندگاری انقلاب چیست، آن عناصر را باید تک تکِ ما تأمین کنیم، همه ی ما باید تأمین کنیم. البتّه این را عرض کردم که تحلیل آن به عهده ی شما جوانها است. این دوره ی  بعد از قضایای مذاکرات هسته ای را خود آمریکایی ها اسم گذاری کرده اند: «دوره ی سخت گیری بر ایران»، سخت گیری باید بکنیم؛ خیلی خب، حالا سخت گیری که بیشتر از سخت گیری های گذشته نیست. جوانان ایران، ملّت ایران، مسؤولان کشور بایستی آگاهانه، هشیارانه، امیدوارانه، با شهامت، با توکّل به خدای متعال، با تکیه ی  بر نقاط قوّت فراوانی که دارد، در مقابل دشمنی دشمنان بایستند؛ این خیلی مهم است. هر لحظه ای وظیفه ای  هست، آن وظیفه را باید شناخت و بایستی انجام داد.

ب) مروری بر برخی از عوامل ماندگاری

انقلاب ما که در واقع به دو اردوگاه شرق و غرب پشت کرده و به تعبیر امام راحل(ره) دست جهانخواران و ستمگران را از ایران بزرگ کوتاه کرده و تصمیم بر اداره خود با تکیه بر توانمندی های درونی و ذاتی اش گرفته بود، در راه تداوم و استمرار خود با چالش های مختلفی از قبیل جنجال های برخی افراد قدرت طلب، درگیری های قومیتی، هشت سال جنگ تحمیلی و... رو به رو شد که هر کدام برای فروپاشی یک نظام، کفایت می نمود ولی این مردم مؤمن ایران بودند که با تمام توان و تلاش خود توانستند از این مشکلات به سلامت عبور و تاکنون این انقلاب و نظام را استوار نگه دارند. امروز نیز ما به عنوان وارثان این انقلاب می باید همواره در تلاش برای حفظ و حراست از آن بوده و نباید اجازه دهیم که نامحرمان به اسلام و انقلاب و به این امانت امام و شهدا آسیبی برسانند.

* دلایل ماندگاری و گسترش انقلاب

بی تردید هر آنچه که در دنیا ماندگار و به تعبیری پایا شده و تأثیرگذار بوده اند علل و دلایل خاصی داشته که می تواند آن را نسبت به دیگر حوادث و وقایع ممتاز نماید، مثل واقعه عاشورا که تا ابد در تاریخ مانا گشته و هر روز در دنیا نقش آفرینی می کند.

دلایل و رموز ماندگاری انقلاب ما که به تعبیر امام(ره) پرتوی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است، فراوان می باشد که ما در این مجال کوتاه به برخی از این دلایل از نظرگاه امام(ره) بسنده می کنیم:

امام(ره) در بیان دلایل ماندگاری انقلاب اسلامی، چنین بیان می دارند: «بی تردید رمز بقای انقلاب اسلامی  همان رمز پیروزی است؛ و رمز پیروزی را ملت می داند و نسلهای آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلی آن: انگیزه الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی؛ و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه برای همان  انگیزه و مقصد»؛ از این بیان چنین برمی آید که ماندگاری انقلاب اسلامی ما ارکان و به تعبیری دلایل بسیاری دارد که دو دلیل اصلی آن را امام(ره) برشمرده اند لذا ما در این جا از منظر امام(ره) به برخی دیگر از این دلایل نیز اشاره و به تبیین آن ها خواهیم پرداخت.

انگیزه الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی

نیت و انگیزه الهی است که هر امری را مفید و مؤثر می نماید همان طور که فقدان آن نیز نتیجه ای عکس به همراه دارد. مثلا اگر امر مباحی را انسان به نیت خدایی انجام دهد، عبادت شده ولی اگر امری عبادی را به نیت غیرخدایی انجام گیرد، کاری ضد ارزش بوده و موجب بطلان آن خواهد گردید. کسانی که برای نجات دین خدا قیام کرده و سرانجام در این مملکت به نام اسلام انقلاب را به پیروزی رساندند، تنها هدف و نیت آنان همان کار و تلاش در راه خدا و تشکیل حکومت اسلامی بوده است لذا این مهم در به دست آوری پیروزی، بسیار مؤثر و در گسترش و ماندگاری آن بی نظیر است.

مقصد بودن اسلام

بر اساس بیان امام(ره) در وصیت نامه خویش که فرمودند رمز ماندگاری انقلاب همان رمز پیروزی آن است، باید گفت امام(ره) در رمز ماندگاری انقلاب چنین می فرمایند: «بر هیچ یک از آنان که از انقلاب اسلامی ایران اطلاع دارند پوشیده نیست که  انگیزه این انقلاب و رمز پیروزی آن اسلام بوده» است.

مردم مسلمان ما در دورانی که توطئه های بسیاری در جهت حذف دین از جامعه وجود داشت و از سوی دربار اعمال می گشت، با الگوی گیری از قیام حسینی(ع) برای دفاع از دین و گسترش اسلام قیام نمودند لذا باعث گردید که تمام مردم، این انقلاب را که شاکله آن را اسلام تشکیل می داد، از خود دانسته و در ایجاد، تداوم و گسترش آن از هیچ تلاشی  فروگذار نکنند. در واقع باید گفت این اسلام است که محور تمام امور بوده و مردم را در همه عرصه ها با یکدیگر بسیج کرده است.

معنویت

بی تردید یکی از علل مهم ماندگاری انقلاب ما معنویت می باشد، یعنی مردم ما برای خدا قیام کردند. در این مسیر از همه چیز شان گذشتند. انقلاب ما رنگ و بوی خدای به خود گرفت. این یکی از امتیازهای مهم انقلاب ما از سایر انقلاب ها بوده و موجب ماندگاری آن شده است. امام راحل بارها اعلام کرد، آنچه موجب پیروزی انقلاب ما شده، معنویت است و بقای آن نیز مبتنی بر حفظ آن می باشد: «انقلاب ما متکی به معنویات و خداست و آن هایی که با ما موافقند، کسانی هستند که با خط توحیدی موافقند. ما باید خط معنویتی را که برای آن انقلاب کردیم، فراموش نکنیم؛ همان خط معنویتی... تبلیغ نمودیم، باز مردم دنیا متوجه انقلاب مان شدند و این خط معنویت است که زورگویان با آن مخالفند.»

تأثیرپذیری انقلاب اسلامی از نهضت حسینی

وقوع انقلاب اسلامی، شعارها، سخنرانی ها و بیانیه های انقلابیان و رهبران نهضت، بیانگر این واقعیت است که «فرهنگ عاشورا و نهضت امام حسین(ع)»، نقش به سزایی در پیدایش و ماندگاری انقلاب اسلامی ایفا نموده است. امام راحل(ره) در این زمینه می فرماید: «اگر قیام حضرت سیدالشهدا(ع) نبود، امروز هم ما نمی توانستیم پیروز بشویم. تمام این وحدت کلمه ای که مبدأ پیروزی ما شد، برای خاطر این مجالس عزاداری، مجالس سوگواری و این مجالس تبلیغ و ترویج اسلام شد».

ولایت فقیه

ولایت فقیه که به اعتقاد امام(ره)، استمرار خط انبیا(ع) بوده و دارای ولایتی الهی می باشد، یکی از تحفه هایی است که انقلاب اسلامی به معنای حقیقی کلمه به ملت بزرگ ایران هدیه کرده است. بی شک نقشی که ولایت فقیه در انقلاب برعهده داشته است با هیچ کدام از دیگر عناصر مؤثر در آن قابل قیاس نمی باشد. تحقیقاً باید اذعان نمود که ولایت فقیه از بزرگترین دلایل ماندگاری و تأثیرگذاری انقلاب در فراسوی مرزهای ما می باشدکه امام در این ارتباط می فرمایند: «اطمینان می دهم که امر دولت اسلامی، اگر با نظارت فقیه و ولایت فقیه باشد، آسیبی بر این مملکت نخواهد وارد شد».

شهادت طلبی و فداکاری

یکی از عوامل جاودانگی انقلاب ایران را باید در فرهنگ شهادت طلبی و فداکاری جستجو نمود. فرهنگ شهادت، فرهنگ ماندگار و جاویدانه است. چیزهایی که با آن گره بخورد، نیز ماندگار می باشد. انقلاب ایران با خط سرخ شهادت گره خورده و مردم ما در راه خدا، عزت مندی و استقلال، شهیدان زیادی را تقدیم نموده اند. امام راحل نیز بارها از شهدا یاد کرد و فرهنگ شهادت طلبی و شهیدان را عامل ماندگاری انقلاب دانسته است: «در آینده ممکن است افرادی آگاهانه یا از روی ناآگاهی در میان مردم این مسأله را مطرح نمایند که ثمره خون ها و شهادت ها و ایثارها چه شد. این ها یقیناً از عوالم غیب و از فلسفه شهادت بی خبرند و نمی دانند کسی که فقط برای رضای خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگی نهاده است، حوادث زمان به جاودانگی و بقا و جایگاه رفیع آن لطمه ای وارد نمی سازد. ما برای درک کامل ارزش و راه شهیدان مان فاصله طولانی را باید بپیماییم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جستجو نماییم. مسلّم خون شهیدان، انقلاب و اسلام را بیمه کرده است. خون شهیدان برای ابد درس مقاومت به جهانیان داده است و خدا می داند که راه و رسم شهادت کورشدنی نیست؛ و این ملت ها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود و همین  تربت پاک شهیدان است که تا قیامت باقی  خواهد ماند.»

پشتوانه مردم و وحدت اسلامی

یکی از علل ماندگاری انقلاب ایران را می توان در پشتوانه مردمی و همگرایی جستجو نمود. انقلاب ایران در مسیر پر فراز و نشیب خود بارها از سوی دشمن دچار مشکل شد، اما مردم بودند که از انقلاب حمایت کردند. تا زمانی که وحدت و پشتوانه مردمی باشد، انقلاب استمرار می یابد، از این رو است که امام همگان را به اتحاد ملی سفارش نمود: «مشکلات ما زیاد است؛ مشکلات دولت اسلامی زیاد است. نباید توقع داشته باشید که بر این مشکلات به این زودی بتوانیم غلبه کنیم. باید همه ملت کمک کند به دولت اسلامی؛ باید همه هم رأی و هم صدا باشند با دولت اسلامی؛ دولت اسلامی را همراهی کنند، باید همه هم صدا و هم رأی باشیم و همبستگی داشته باشیم. بدانیم که رمز پیروزی ما، همین وحدت کلمه و اتکال به خدای متعال بود. کسانی که در بین مردم افتاده اند و تفرقه ایجاد می کنند و کارشکنی می کنند در کار دولت؛ تفرقه ایجاد می کنند؛ این ها بدانند که این خدمت به استعمار است؛ دانسته یا ندانسته. اگر خدای نخواسته دانسته باشد، خیانت است و اگر ندانسته باشد، بدانند و این جهالت را رفع کنند از خودشان. هر روز یک صدایی درنیاورند؛ مردم را متفرق نکنند؛ جناح ها را از هم جدا نکنند. باید همه ما با هم باشیم؛ همه ما هم صدا باشیم؛ همه ما یک مقصد داشته باشیم.»

انتهای پیام/


سلسله ی سلجوقیان

.

.

.

.

سَلجوقیان (سَلاجقه، آل‌سلجوق)، دودمانی ایرانی و ترک‌تبار مسلمان بودند که در سده‌های پنجم تا ششم هجری قمری، بر بخش‌های پهناوری از آسیای غربی و آسیای صغیر نظیر ایران، روم، افغان، شام، ارمن، گستره‌های عرب و ترک و دیگر نقاط وسیع فرمان می‌راندند. مؤسس این سلسله طغرل بیک نام داشت که خود از نوادگان سلجوق بود و با شکست سلطان مسعود غزنوی، در نیشابور برتخت نشست.

 

در زمان سلطان ملکشاه سلجوقی این قلمرو به اوج اقتدار رسید. این محدوده از شرق تا ماوراءالنهر و از غرب تا دریای مدیترانه امتداد یافت. واپسین شاه این سلسله از سلجوقیان عراق عجم و طغرل بن ارسلان نام دارد.

 

سلجوقیان زبان فارسی را زبان رسمی و درباری قرار دادند و وزیران این دوره به‌ویژه عمیدالملک کندری و خواجه نظام‌الملک توسی خدمات مهمی به این زبان و عمران و آبادانی شهرها و گسترش فنون و دانش‌ها نمودند.

 

 پیشینهٔ سلجوقیان

 

سلجوقیان در اصل ترکمانان غز و مردمانی ایل‌تبار بودند که در دوران صدارت حکومت سامانی در اطراف دریاچه خوارزم(آرال)، سیردریا و آمودریا می‌زیستند.

سلجوقیان که به اسلام رو آورده بودند، پس از ریاست سلجوق بن دقاق، نام سلاجقه را به خود گرفتند و به سامانیان در مبارزه با دشمنانشان بسیار یاری کردند. پسر سلجوق به نام میکاییل که بعد از مرگ او ریاست این طایفه را در دست داشت، چندین حکم جهاد برای مبارزه با (به گفته مورخان) کافران را صادر کرد.

 

میکاییل سه پسر داشت به نام‌های یبغو، چغری و طغرل. این قبیله که یک بار در زمان سلجوق بن دُقاق به دره سیحون کوچیده بودند، بار دگر بعد از مرگ سلجوق به سرکردگی سه پسر زاده‌اش به نزدیکی پایتخت سامانیان کوچیدند. اما سامانیان از نزدیکی این طایفه به پایتخت احساس خطر کردند؛ بنابراین سلاجقه بار دگر از روی اجبار بار سفر بسته و به بغرا خان افراسیابی پناه بردند. این حاکم از سر احتیاط، طغرل پسر بزرگ را زندانی کرد؛ ولی طغرل به کمک برادر خود چغری از زندان رهایی پیدا کرد و با طایفه خود به اطراف بخارا کوچیدند.

پرچم سلجوقیان در عهد سلطان ملکشاه یکم.

 

در سال ۴۱۶ هجری ترکان سلجوقی به ریاست اسرافیل بن سلجوق برادر میکاییل دست به شورش زدند. لیکن سلطان محمود او را اسیر و در هند زندانی کرد. از طرف دیگر گروهی از یارانش دست به شورش زدند.

 

 آلپ ارسلان

 

عضدالدوله محمد آلپ ارسلان بن جغری (۴۵۵–۴۶۵هجری) بعد از مرگ عمویش طغرل به سلطنت رسید و وزارت را به عمیدالملک کندری سپرد. اما بعد از مدتی آلپ ارسلان به تحریک رقیب عمیدالملک (خواجه نظام الملک طوسی) او را به قتل رساند و نفوذ او به خواجه نظام الملک طوسی منتقل شد.

 

بیش‌تر عمر آلب ارسلان در جنگ با عیسویان سپری شد. او به قصد گسترش اسلام به ارمنستان حمله کرد و بر آن سرزمین غالب شد. اما بعد از غلبه بر آن سرزمین در سال ۴۶۴ با حملهٔ ارمانیوس دیوجانوس -امپراتور روم- مواجه شد.

 

آلب ارسلان در نبرد ملازگرد، رومیان را به سختی شکست داد و امپراتور ارمانیوس دیوجانوس را دستگیر کرد. مورخان این جنگ را مقدمهٔ تسخیر بیت‌المقدس و آغاز جنگ‌های صلیبی می‌دانند.

 

آلب ارسلان سرانجام به دست فردی به نام یوسف الخوارزمی که در جنگ آلپ ارسلان با حاکم تاوغاچ دستگیر و زندانی شده بود به سختی مجروح شد و بعد از چهار روز جان سپرد. تاریخ‌نگاران چنین ذکر می‌کنند که آلپ ارسلان پیش از مرگ چنین گفته‌است: «دیروز در روی تپه‌ای بودم و زمین را می‌نگریستم که زیرپای ارتشم به لرزه درمی‌آمد. در این هنگام به خود گفتم حاکم این جهان منم، چه کسی است که می‌تواند با من مقابله کند. خداوند غرور مرا دیده و جان مرا به وسیلهٔ یک اسیر گرفت»

 

 ملکشاه (۴۶۵–۴۸۵هجری)

 

ملکشاه پسر آلپ ارسلان، بعد از مرگ پدرش به کمک خواجه نظام‌الملک به سلطنت دست یافت. او به کمک فراست و دانایی خواجه نظام‌الملک توانست به تمام رقیبان سلطنتی خود از جمله شاهزادگان سلجوقی مدعی غلبه کند.

 

او موفق به توسعه سرزمین‌های تحت سلطه سلجوقیان شد. از متصرفات او می‌توان به بازپس‌گیری اورشلیم از فاطمیون مصر و انطاکیه از روم شرقی نام برد. عراق عرب، گرجستان، ارمنستان، آسیای صغیر و شام از دیگر محدوده‌های تحت تصرف او می‌باشند.

 

حکومت ملکشاه که در سال ۴۶۵ هجری آغاز شده بود، پس از برکناری خواجه نظام‌الملک و روی کار آمدن تاج‌الملک قمی، حرکتی رو به زوال در پیش گرفت.

 

عاقبت، خواجه نظام‌الملک در نهاوند بدست یکی از اسماعیلیان به نام ابوطاهر اوانی در سال ۴۸۵ هجری کشته شد. البته بنا به روایتی دیگر، خواجه نظام الملک به دست یکی از غلامان خود و به تحریک تاج الملوک که پیشکار ترکان خاتون همسر زیبای ملکشاه بود، با ضربت دشنه کشته شد.

 

ملکشاه نیز در همان سال و تنها سی و پنج روز پس از مرگ خواجه نظام الملک، در حالی‌که در بغداد مهمان خلیفه عباسی بود، دچار زردی گردید و زندگی را بدرود گفت.

 

 اوضاع اجتماعی

 

یکی از خصیصه‌های مهم وضع اجتماعی عصر سلجوقی هجوم دسته‌های ترکمن به شهرها و روستاهای ایران بود. اطلاعات چندانی از اوضاع شهرها در دست نیست و تنها این معلوم است که نیاز مردم شهرها از طریق فراورده‌های دامی تأمین می‌شد.

 

کشاورزی اصلی‌ترین منبع درآمد دولت بود که وزیر مسئولیت افزایش آن را داشت.

 

اصلی‌ترین مالیات‌ها در عهد سلجوقی عبارت بود از: مالیات ارضی، مالیات مراتع و مالیات احشام.

 

برچسب ها:

حکومت سلجوقیان فرمانروایی سلجوقیان پادشاهیی سلجوقیان


در میان تارنما ها شیمی صفحه 42

1

تاریخچه اولیه نور مصنوعی


در اوایل شروع عکاسی تنها منبع نور، بالطبع، نور خورشید بود. بنابراین، عکس برداری اساسا به روزهای بلند و هوای مناسب بستگی داشت. بدیهی است که استفاده از نور مصنوعی امری گریز ناپذیر بود، چرا که عدم وابستگی به نور خورشید این امکان را فراهم می ساخت که بتوان هنگام در دسترس نبودن نور طبیعی به میزان کافی و یا در روزهای ابری، که کار کردن در استودیو غیرممکن است، به عکس برداری پرداخت.
نخستین نمونه از عکس برداری با استفاده از نور مصنوعی به سال 1839 میلادی باز می گردد؛ هنگامی که «لِوِت ایبتسون» با استفاده از نور اکسی هیدروژن (که توسط «گلدزورثی گرنی» کشف شد و به «روشنایی آهکی» و یا «لام لایت» نیز مشهور است) به عکس برداری از اشیاء در مقیاس میکروسکوپی پرداخت. لام لایت بواسطه حرارت دادن به گلوله کربنات کلسیم با استفاده از شعله اکسیژن تا زمان گداخته شدن آن تولید می شد.
علیرغم استفاده گسترده از این نور در بین سالهای 1840-1839، نتایج بدست آمده از این ماده شیمیایی (کربنات کلسیم) نامطلوب بود، چرا که چهره مدل ها مانند گچ سفید و رنگ پریده از آب در می آمد و نور موجود تصاویر بسیار شدید بود. این اثر بواسطه منبع نور نامطلوب و تفکیک بازتاب اجزای مختلف صحنه (به دلیل فواصل و اجسام گوناگون) پدید می آمد.
می توان تلاش ها در جهت استفاده از لام لایت و دیگر منابع شیمیایی به منظور نور رسانی به تصاویر را نوعی شکست قلمداد کرد. دو دلیل برای این استنباط وجود دارد: نخست آنکه، تصاویر فاقد رنگ آبی غنی، که یکی از ملزومات تصاویر گرفته شده در روز به شمار می آید، بود، و دلیل دوم شدت کم مواد شیمیایی به کار رفته بود.
از این رو، می بایست گزینه های دیگری مورد بررسی قرار می گرفتند. برای نمونه، عکاس و روزنامه نگار فرانسوی به نام «نادار» با استفاده از نور تولید شده توسط باتری اقدام به عکس برداری از مجاری فاضلاب شهر پاریس کرد. بعدها لامپ قوسی برای کمک به عکاسان ابداع و معرفی شد. با این حال، نخستین استودیو عکاسی که در آن از نور الکتریکی استفاده می شد در سال 1877 آغاز به کار کرد.
برای مثال، استودیو عکاسی «فن در وید» در خیابان ریجنت در لندن، که نور آن به وسیله یک دینام گازی تامین می شد، نور کافی برای پرتودهی به میزان 3-2 ثانیه را دارا بود.

پودر فلاش عکاسی


مواد شیمیایی اولیه، علیرغم اینکه گامی رو به جلو در مسیر توسعه نور مصنوعی به شمار می رفتند، به نتایج مطلوبی منجر نمی شدند. از این رو، هدف ایجاد فلاشی با قابلیت پیش بینی بیشتر و زمان کوتاه تر بود. یک راه حل در این زمینه وجود داشت و آن چیزی نبود جز فلز منیزیم.
در سال 1862، «ادوارد سونستاد» آزمایشاتی را به منظور فراهم نمودن فلزی در مقیاس تجاری آغاز کرد که نتیجه آن قرار گرفتن سیم منیزیم در سال 1864 در بازار فروش بود.
این سیم بسیار گران قیمت بود. با این حال، به دنبال نمایش یک عکس در نمایشگاه بسیار موفق عکاسی در فوریه همان سال که در اتاقی تاریک و در ظرف تنها 50 ثانیه گرفته شده بود، مشخص شد این نور که دارای خواص پرتو افکنی بسیار زیاد است برای عکس برداری بسیار ایده آل بوده و بدین ترتیب مورد پسند عامه قرار گرفت.

فن آوری به کار رفته در این سیم چندان پیچیده نبود. سیم و یا نوار منیزیم در لابلای شمع مومی و یا چراغ کوکی پیچانده می شد و سپس به احتراق در می آمد و در کنار آن از یک بازتابنده نیز استفاده می شد. طراحی های گوناگونی از این نوع لامپ برای مصارف گوناگون وجود داشت.  علیرغم روش های گوناگون استفاده از منیزیم، گزینه ای که به دور از کاستی باشد وجود نداشت.
عمل احتراق معمولا به صورت ناقص و غیر قابل پیش بینی انجام می گرفت. پرتودهی به صورت قابل ملاحظه ای در نوسان بود و هوا مملوء از بخارات مات و خاکستری رنگ بود، که باعث ناکارآمدی این روش برای عکس برداری در استودیو می شد.

 

 

دیگر آنکه، این روش علاوه بر انتشار دود، بو، و گرد و غبار خاکستر سفید، همراه با خطرات آشکار فراوانی بود.
با این حال، علیرغم تمامی هزینه ها و مخاطرات، لامپ های منیزیمی در طول دهه های 1870 و 1880 مورد اقبال قرار گرفتند. در سال 1865، «چارلز پیاتزی اسمیث» برای برطرف ساختن عنصر غیر قابل پیش بینی بودن این روش به آزمایشاتی در اهرام مصر دست زد که طی آن مخلوط منیزیم و باروت را به احتراق درآورد. علیرغم نتیجه ضعیف حاصل شده، تکنیک ترکیب منیزیم با مواد شیمیایی غنی از اکسیژن به منظور احتراق به وجود آمد.
در سال 1887، «آدولف میث» و یوهان گیدیک با ترکیب پودر منیزیم تصفیه شده و کلرات پتاسیم دست به تولید نوعی لامپ عکاسی به نام Blitzlicht زدند. این اولین پودر فلاش عکاسی بود که در مقیاس وسیع به کار گرفته شد. این لامپ به عکاسان امکان گرفتن عکس های آنی در شب با سرعت شاتر بسیار بالا را فراهم می کرد. این تکنیک باعث برانگیختن شوری عظیم در جهان عکاسی شد.
از آنجا که پودر فلاش یک ماده مفجره است، حوادث ناشی از آن امری گریز ناپذیر محسوب می شدند. ساییدن مواد شیمیایی به خودی خود خطرناک بود و چندین عکاس جان خود را در هنگام آماده سازی پودر فلاش و یا احتراق آن از دست دادند.
در اوایل قرن بیستم میلادی، اصلاحاتی در فرمول پودر فلاش به منظور ساده سازی و ایمنی هر چه بیشتر فرآیند تولید آن انجام گرفت که موجب شد زمان پروتودهی فلاش به 10 میلی ثانیه کاهش پیدا کند. بدین ترتیب، دیگر سوژه ها چشمان خود را در هنگام پرتودهی نمی بستند که این روش کمکی در راه عکسای پُرتره محسوب می شد.
این روش تا آن زمان هم نواقص زیادی داست. برای مثال، دود حاصله هنوز هم دردسر ساز بود و کار در استودیو را دشوار می ساخت. از این رو، جهان عکاسی در انتظار ابداعی دیگر به سر می برد.

 

لامپ های فلاش


«لویی بوتان»، جانور شناس فرانسوی و پیش رو در زمینه عکاسی در زیر آب، در آزمایشاتی که در دهه 1890 میلادی در این زمینه به انجام رساند از یک لامپ منیزیمی پیچیده استفاده کرد. در این روش، منیزیم پودر شده در یک ظرف شیشه ای دربسته قرار داده می شد و بر روی بشکه ای که به آن وزنه ای سُربی متصل بود کار گذاشته می شد تا از این طریق اکسیژن مورد نیاز در هنگام احتراق فراهم شود. سپس این ترکیب به وسیله یک لامپ الکلی مشتعل می شد.
در سال 1925، «پُل ویرکوتر» از همین اصل برای مشتعل سازی منیزیم به صورت الکترونیکی در یک گوی شیشه ای استفاده کرد. در سال 1929، نخستین لامپ فلاش حقیقی ساخته شده از فویل آلومینیومی در فضای اکسیژنه به نام Vacublitz در آلمان توسط کمپانی هاوزر (Hauser) با استفاده از گواهی ثبت اختراع یوهان ب. اوسترمیر ساخته شد.
بلافاصله پس از آن، لامپ فلاش ساشالایت (Sashalite) توسط کمپانی جنرال الکتریک آمریکا عرضه شد.

 

لامپ فلاش لامپی بود مملوء از اکسیژن که درون آن یک فویل آلومینیومی سوزانده می شد و این احتراق بواسطه یک باتری محقق می شد. نور این لامپ علیرغم قوی بودن، ملایم و پراکنده و بنابراین خطر کمتری برای چشم نسبت به پودر فلش ایجاد می کرد.
لامپ فلاش در هنگام مشتعل ساختن خرج منفجره نه با سر و صدا همراه بود و نه با دود. بدین ترتیب، امکان استفاده از فلاش در مکان هایی که بکارگیری پودر فلاش تردید برانگیز و یا خطرناک بود محقق شد. نخستین عکس های گرفته شده با استفاده از لامپ فلاش «ساشالایت» در روزنامه مورنینگ پست (The Morning Post) به چاپ رسیدند.
عکس های این روزنامه از اتاق موتور و دیگر قسمت های یک زیر دریایی گرفته شده بودند. این عکس ها نه تنها به عنوان سوژه هایی غیر معمول جالب توجه بودند، بلکه گویای استاندارد فنی بالای به کار رفته بودند. با این حال، قرار گرفتن این لامپ ها در بازار فروش تا سال 1927 به طول انجامید.


لامپ های فلاش گامی بسیار بلند رو به جلو محسوب می شدند، چرا که وزن اندکی داشته، به سهولت به صورت الکتریکی مشتعل می شدند و دارای قدرت بسیاری بودند. ویژگی مهم دیگر این شیوه ایمنی فوق العاده ان بود، به ویژه نسبت به پودر فلش که پیشتر در سطح بسیار وسیعی به کار گرفته می شد.
به دلیل کیفیت بالای این ابداع، دیری نپایید که بر روی دوربین های موجود در بازار فلاش های خودکار و یا دستگاه های همگام کننده ای کار گذاشته شد تا نوری را در هنگام باز شدن شاتر از خود ساطع کنند. این ویژگی، که به خودی خود فن آوری بسیار پیشرفته ای محسوب می شد، جهشی عظیم به لحاظ تکنولوژیکی برای صنعت عکس برداری نیز به شمار می رفت. از این رو، تا دهه 1950 میلادی لامپ فلاش تقریبا جایگزین پودر فلاش در بازارها شد.
همچنین، انواع گوناگونی از لامپ های فلاش متناسب با نیازهای تمامی مصرف کنندگان، از عکاسان حرفه ای گرفته تا آماتور، عرضه شد. مقصود از این کار آسان ساختن هر چه بیشتر استفاده از فلاش برای عکاسان تازه کار و آماتور بود.
برای نمونه، Flashcube ساخته شده توسط کمپانی Kodak، لامپی رایج بود که در آن 4 لامپ در درون یک لامپ تعبیه شده بود و بدین ترتیب عکس برداری متعدد در فواصل زمانی کوتاه تر را تسهیل می بخشید.

 

 

همگام سازی فلاش


عنصر همگام سازی در اوایل عکس برداری با فلاش دیده نمی شد. امروزه، تصور یک فلاش عکاسی همگام نشده دشوار است، ولی نحوه عملکرد فلاش در گذشته بدین صورت بود که شخصی می بایست دوربین را بر روی یک سه پایه قرار می داد، شاتر را باز می کرد، فلاش را فعال می کرد، و دوباره شاتر را می بست: شیوه ای که به «فلاش باز» مشهور است. در این شیوه زمان پرتودهی می بایست به صورت دستی تنظیم می شد و فرآیند آن نسبت به آنچه که امروزه معمول است بسیار پر مشقت بود.
تکنیک فلاش باز با استفاده از پودر فلاش، علیرغم تمامی مشکلاتی که به همراه داشت، تا دهه 1950 میلادی در سطح گسترده ای به کار گرفته می شد. اما با استفاده موفق و آسان از لامپ های فلاش، پودر فلاش به تدریج به تاریخ پیوست. در اواخر دهه 1930 میلادی، با موفقیت لامپ های فلاش در بازار و درک ارزش این ایده که می توان در هر لحظه از شبانه روز به عکس برداری پرداخت، تولیدکنندگان به گنجاندن تکنیک همگام سازی فلش در دوربین های تولیدی خود پرداختند.
برخی از دوربین های تولید شده در سطح انبوه که دارای این ویژگی بودند عبارتند از Kine Exakta، Falcon Press Flash، Agfa Shur-Flash، و Kodak Six-2. دوربین جعبه ای Flash Brownie در سال های 1939 و 40 میلادی به بازار عرضه شد و پس از جنگ جهانی دوم اغلب دوربین ها دارای فلاش هایی بودند که با شاتر آنها همگام سازی شده بود.
دوربین هایی که به منظور استفاده همزمان با لامپ های فلاش طراحی شده بودند دارای حالات همگام سازی متفاوتی بودند تا بدین ترتیب امکان استفاده از انواع گوناگون لامپ فراهم شود. بسته به شرایط و ملزومات، فلاش پیش از باز شدن شاتر فعال می شد.
اصول دوربین های دارای لامپ فلش همگام سازی شده در حال حاضر نیز در دوربین های مدرن در قالب فلاش های الکترونیکی و چراغ های عظیم استودیویی به کار می رود.

 

 

فلاش الکترونیکی


«هارولد ادگرتون» استاد مهندسی برق، در سال 1931 نخستین لوله فلاش الکترونیکی را تولید کرد. یکی از مهمترین مزایای فلاش الکترونیکی در مقایسه با لامپ های فلاش قابلیت کنترل و تنظیم شدت آن بود.
دیگر مزیت بزرگ فلاش الکترونیکی قابلیت شارژ مجدد آن بود. لامپ های فلاش، علیرغم کارایی بسیار زیاد خود، بسیار گران قیمت بوده و تنها عکاسان حرفه ای می توانستند به آنها دسترسی داشته باشند. در فلش های الکترونیکی از انواع گوناگونی از باتری استفاده می شد، بنابراین امکان شارژ مجدد آنها وجود داشت.
دستگاه های فلاش امروزی همان لوله های فلاش الکترونیکی هستند. فلش الکترونیکی حاوی لوله ای مملوء از گاز اکسیژن است که در آن الکتریسیته با ولتاژ بالا تخلیه شده که به ایجاد یک قوس الکتریکی و نهایتا یک فلاش نوری کوتاه منجر می شود.

فلاش عکاسی از فاز شیمیایی به مرحله الکترونیکی گذار کرده است و انگیزه آن کاستن مدت زمان و افزایش شدت نور ساطع شده بوده است. به علاوه، اکنون بر روی دوربین ها و یا در درون فلاش خودکار حسگری تعبیه شده است تا رسیدن نور کافی به فیلم عکاسی را تشخیص دهد (فلاش «خودکار»).
برای رسیدن به این مقصود، معمولا از یک حسگر مادون قرمز برای تعیین فاصله میان دوربین و سوژه استفاده شده و بدین ترتیب تنظیمات دیافراگم و شدت فلاش به صورت خودکار تنظیم می شود.
در تمامی فرآیند های خودکار همواره امکان به خطا رفتن یکی از مولفه ها وجود دارد. یکی از معایب فلاش های الکترونیکی خودکار پرتورسانی نابرابر به سوژه ها در فواصل گوناگون از دوربین است. با این حال، می توان این مشکل را به سادگی با استفاده از منابع نور متعدد برطرف کرد.

 

یک نکته جالب


دلیل به وجود آمدن اثر «چشم قرمز» آن است که نور فلاش با چنان سرعتی ساطع می شود که امکان بسته شدن مردمک چشم وجود ندارد و بخش اعظمی از نور بسیار براق فلاش از طریق مردمک وارد چشم می شود. سپس این نور به پشت کره چشم منعکس شده و از مردمک خارج می شود.
دوربین این نور را ضبط می کند. از آنجا که نور از خون موجود در «مشیمیه» چشم، که عمل خون رسانی به پشت چشم را انجام می دهد، عبور می کند رنگ چشمان قرمز به نظر می رسد و این اثر آزاردهنده که همه از آن آگاه هستند اتفاق می افتد. امروزه شیوه های گوناگونی برای مقابله با این مشکل وجود دارد، ولی آگاه شدن از دلیل وقوع آن در نوع خود جالب است.         

 

 

 

2

 

تاریخچه فلش دوربین ها

 
 
 
آکایران :وب سایت فارنت: اولین عکس ثبت شده در سال 1826 و با استفاده از نوری که از یک نوع ویژه آسفالت به نام Bitumen of Judea بازتابش شده بود گرفته شد. پس از استفاده اولیه از منابع طبیعی نور، عکاسان به فکر ایجاد فلش های مصنوعی به منظور ایجاد نور مناسب برای عکس ها افتادند.

 


در این مطلب قصد داریم تاریخچه ای هر چند کوتاه از فلش را در انواع مختلف آن از پودرهای انفجاری و فلزهای در حال ذوب تا جدیدترین چراغ های LED بررسی کنیم.
پودر فلش
بنا به گزارش آکاایران : اگر به حضور عکاسان در فیلم های مرتبط با قرن 19 میلادی دقت کرده باشید حتما متوجه ایستادن عکاس به همراه یک تجهیز اضافی در دستان وی شده اید. این تجهیز می تواند یک نور خیره کننده البته همراه با صدای انفجار را تولید کند. در فیلم های کمدی هم بارها و بارها شاهد بوده ایم که پس از گرفتن عکس، دودی از سر و صورت عکاس بلند می شود. در واقع این همان پودر فلش مورد نظر ما است.
پودر فلش در واقع ترکیبی از سوخت فلزی و یک اکسیدکننده مانند کلرات است. با احتراق این ترکیب، شاهد سوختن سریع و شدید و نهایتا تولید فلشی با نور خیره کننده هستیم که می تواند بر روی عکس تاثیر مثبت بگذارد. پیش از استفاده در عکاسی، از این ترکیب در آتش بازی و البته تولیدات سینمایی استفاده می شد.
 

نیاز به احتراق پودر فلش با دست، روندی کاملا خطرناک بوده که می توانست به عکاس و البته افرادی که در نزدیکی وی قراردارند آسیب جدی وارد کند. نتیجتا تلاش برای یافتن روشی ایمن تر که شانس وارد آمدن آسیب به عکاس را کاهش می داد در دستور کار قرارگرفت. لامپ های فلش در واقع تدبیری بودند که در سال 1899 برای برطرف کردن این مشکل، طراحی شدند.
لامپ های فلش
Joshua Lionel Cowen مخترعی است که بیش از هر چیز برای مدل معروف خود از خطوط ریلی و البته قطارهای اسباب بازی شهرت دارد اما وی به همراهی یکی از عکاسان زمان خود به نام Paul Boyer دست به معرفی لامپ های فلشی زد که پیش از آغاز قرن بیستم روانه بازار شدند. طراحی انجام شده به نحوی بود که پودر فلش در محفظه ای قراربگیرد و نهایتا با استفاده از جریان الکتریکی از یک باتری سلولی خشک شعله ور شود.
 

لامپ فلشی معمولا به شاتر جعبه های دوربین متصل می شد تا فلش با گرفتن عکس توسط عکاس فعال شود. مکانیزم فلش میتوانست بر روی یک سه پایه که در فاصله مناسبی از دوربین قرارگرفته نصب شده تا فعال شود. این امکان نیز وجود داشت تا چندین لامپ فلشی در ارتباط با هم قرارگیرند تا در یک زمان فعال شوند.
روش جایگزینی که توسط Bunsen و Roscoe توسعه داده شد احتراق نوار منیزمی است که در صورت اشتعال می توانست نوری مشابه با نور موجود در طول روز را ایجاد کند. عکاسان می توانستند نوار فلزی را بسته به مدت زمان مورد نیاز برای نوردهی برش دهند تا با اشتعال آن نور مورد نیاز برای روشن کردن سوژه را ایجاد کنند. اگرچه این روش پیش از استفاده از پودر فلش ابداع شده بود اما بهره گیری از پودر، رواج بیشتری در میان عکاسان داشت.
 

بهره گیری از لامپ فلش روند عکاسی با استفاده از این نوع فلش را امن تر می کرد اما همچنان در مقایسه با استانداردهای فعلی، خطرناک به نظر می رسید. عکاسان زیادی در طول روند عکس برداری آسیب می دیدند و در برخی موارد، حوادث منجر به مرگ در جریان آماده سازی پودر برای استفاده هم مشاهده می شد. خوشبختانه راهکار جدیدی برای استفاده عکاسان در دسترس قرارگرفت.
حباب فلش
در سال 1928 اولین حباب فلش توسط جنرال الکتریک تولید شد ( البته برخی معتقدند پیش از این شرکت Vacublitz چنین محصولی را تولید کرده بود). در عوض استفاده از پورد منیزیم در فضای آزاد، حباب های فلش که در واقع لامپ های بسته و محدودی بودند و در آن ها از نوارهای منیزمی در کنار گاز اکسیژن استفاده شده بود مورد بهره برداری قرارگرفتند.
 

حباب های اولیه از شیشه تشکیل شده بودند اما پس از مدتی اینچنین نتیجه گیری شد که اشتعال منیزیم می تواند باعث شکسته شدن حباب شود و از همین رو از پلاستیک در تولید این حباب ها بهره گرفته شد. با این اوصاف حباب های فلش از یک راه حل کامل همچنان فاصله داشتند. این حباب ها بسیار شکننده بودند و تنها برای یک بار قابل استفاده بودند. از سوی دیگر این حباب ها بسیار گرم می شدند و عملا نگه داشتن آن ها پس از اشتعال مواد داخلشان کاری سخت و طاقت فرسا بود. سازندگان پس از مدتی منیزیم موجود را با زیرکونیوم جایگزین کردند تا نور فلش بیش از پیش تقویت شود.
 

یکی از مشکلات موجود در استفاده از حباب های فلش این بود که زمان مورد نیاز برای رسیدن به سطح اعلای نور و بیشینه زمان ارائه شده از فلش هر دو طولانی تر از فلش های الکترونیکی کنونی بودند. نتیجتا دوربین هایی با قابلیت های همگام سازی فلش، حباب های فلشی را پیش از بازشدن شاتر در حالت شعله ور قرار می دادند تا این مشکل نیز تا حدودی مرتفع شود.
مکعب های فلش و فلش های گردان
همان گونه که انتظار دارید، تعویض و جایگزینی دائم و چندین و چندباره فلش برای عکاسان بسیار وقت گیر و خسته کننده بود. از همین رو شرکت کداک اولین مکعب فلش را در دهه 1960 میلادی معرفی کرد. این مکعب فلشی از چهار حباب فلش برای استفاده تشکیل شده بود تا عکاس پس از هربار گرفتن عکس بتواند به سادگی مکعب را به سمت دیگری بچرخاند و حباب فلش بعدی را مورد استفاده قراردهد. شرکت های سازنده سریعا از این ایده بهره گرفتند و شروع به تولید نسخه های  ابتکاری خود کردند.
 

اولین راه حل غیر کداکی، فلیپ فلش جنرال الکتریک بود که از هشت تا ده حباب فلشی در دو ردیف بهره می برد. عکاس با نصب کارتریج می توانست 4 تا 5 عکس گرفته و با چرخاندن این نوار مجددا به چهار تا پنج حباب دیگر دسترسی داشته باشد. دیگر شرکت های حاضر در تولید محصولات عکاسی مانند فیلیپس، پلاروید و سیلوانیا نیز نسخه های اختصاصی خود از این فلش ها را برپایه همان طرح اولیه جنرال الکتریک معرفی کردند.
 

فلش الکترونیکی
آنچه در صنعت عکاسی بیش از پیش نیاز بود، امکان بهره گیری از فلشی بود که یک بار مصرف نباشد و به مدت طولانی بدون افت کیفیت قابل بهره برداری باشد. در سال 1931 پروفسور Harold Egerton کار بر روی طراحی اولین فلش الکترونیکی را آغاز کرد. با بهینه سازی های مثبت و کاهش هزینه ها نهایتا این گزینه در نیمه دوم قرن بیستم مورد استقبال قرارگرفت و محبوب شد. فلش های الکترونیکی از یک خازن برای ذخیره انرژی جهت استفاده بعدی بهره می بردند. در هنگام ارسال فرمان به فلش الکترونیکی، خازن، انرژی موجود را آزاد کرده و نهایتا با استفاده از مخزنی که با گاز پر شده شاهد نوری روشن و خیره کننده هرچند برای مدت کوتاه بودیم. همگام سازی ایده آل و توانایی برای تغییر شدت نور بدون نیاز به تنظیمات پیشرفته باعث شد فلش های الکترونیکی به گزینه ای متداول تبدیل شوند.
 

امروزه از فلش های الکترونیکی در استودیوها و محل های دیگر برای ایجاد نور مناسب در صحنه ها و تصویرها استفاده می شود. تیوب های موجود در فلش های الکترونیکی معمولا از گاز زنون پر شده اند و معمولا عمر طولانی پیش از نیاز به جایگزینی مجدد دارند
 

با ظهور تکنولوژی های بی سیم، در حال حاضر امکان استفاده از چندین فلش که می توانند به صورت مستقل از دوربین قرارگرفته و بدون نیاز به روندی پیچیده همگام سازی ایجاد کنند وجود دارد. در حال حاضر فلش های با سرعت بالا نیز وجود دارند که می توانند نور را در زمانی اندک به محیط و سوژه بتابانند.
فلش های LED
در اکثر گوشی های هوشمند امروزی به جز استثنائات معروفی مانند نوکیا لومیا 1020 خبری از فلش های زنون نیست. این گوشی های هوشمند جدید از فلش های LED به عنوان منبع نوری مورد نیاز برای عکاسی در محیط های با نور کم بهره می برند.
 


با این وجود در حال حاضر فلش های LED از توانی نزدیک به فلش های زنون بهره می برند اما ولتاژ پایین تری دارند و برای استفاده در دستگاه های هوشمند قابل حمل، گزینه ای ایده ال هستند. برخی شرکت های سازنده گوشی های همراه نیز از ترکیب های دوتایی و دورنگ فلش های LED به منظور تولید رنگ های طبیعی تر به ویژه رنگ های نزدیک به رنگ پوست انسان بهره می برند.

 

 

4

 

 
 

 

خلاصه:  فلاش، طرز استفاده ازآن، فلاش مانیزیم، فلاش الکترونیک، دیافراگم چگونه باید انتخاب گردد.

 
 

 

 
 

 

گذشته‌ها:

مقدمه ـ تاریخچه ی پیدایش عکاسی ـ تشریح دوربین عکاسی ـ انواع مختلف دوربین‌ها ـ اقسام ابژکتیف‌ها ـ چه دوربینی بخریم و یک حلقه فیلم 36 تایی را چطور تمام کنیم؟ـ تصویر چگونه ثبت می‌گردد؟ـ نور موجود و انتخاب صحیح دیافراگم و سرعت ـ دیافراگم و میدان وضوح ـ نور سنج ـ فیلترهای رنگین و فیلترهای بیرنگ .

 
 

فلاش یا «آفتاب در جیب !»

احتیاج به نور کافی و مؤثر در عکس برداری اولین انگیزه ی دانشمندان برای اختراع فلاش بود. احتراق فلز ماینزیم (Magnesium) با نور خیره کننده نخستین قدمی بود که در این راه برداشته شد. شاید بعضاً در سینما، وقتی داستانهای صد سال پیش را مجسم میکنند ، دیده باشید که عکاسی در حال گرفتن یک عکس دسته جمعی گردی را در ظرف مخصوصی (تصویر 1) آتش زده و نور شدیدی همراه با دودی شدید از آن برخاسته است. اولین فلاش همین بود: گرد ماینزیم را در ظرفی می ریختند و پس از اینکه دهانه دوربین را باز می کردند جرقه‌یی به گرد مزبور می رسانیدند ، این جرقه فوراً گرد را مشتعل می ساخت. چندی بعد ، بجای گرد، ماینزیم را به شکل سیم باریک و طویل در آوردند که وقتی با کبریت یک‌سر آنرا آتش می‌زدند بطور یکنواخت و با دود کمتری می سوخت و نورسفید و زیادی از آن پخش می شد، از این سیم‌ها هنوز هم وجود دارد.

 

تصویر1

 

سپس راه بهتری یافتند : سیم ماینزیم را به اندازه تارهای مو باریک تر کردند و مقداری از آنرا داخل حبابی که کاملاً مانند لامپ های معمولی است قرار دادند . با اتصال سیم لامپ به یک باطری چراغ قوه، ابتدا جرقه‌یی در نوک سیم‌ها حاصل می شود و این جرقه ماینزیم را مشتعل می کند و بزودی آتش ، تمام تارها را فرا می گیرد.

 البته تمام این اعمال در مدت کوتاهی (از 20/1 تا 200/1 ثانیه) انجام می‌گیرد. به چشم ما جز یک جرقه دیده نمی شود. هم اکنون از انواع مختلف این لامپها استفاده می‌شود و اشکال عمده‌ی آنها اولاً این است که هر لامپی بیش از یکبار قابل مصرف نیست ثانیاً حمل مقدار زیادی از آنها در مواقعی که لزوم عکسبرداری‌های متعددی وجود دارد، مشکل می باشد (تصویر2).

این اشکال سبب اختراع فلاش جدیدی بنام فلاش الکترونیک گردید که دیگر موضوع سوختن لامپ در آن مطرح نیست و با یک لامپ هزاران جرقه می توان زد (تصویر3).

 

تصویر2- لامپ مانیزیم

 

لامپ فلاش الکترونیک یک لوله ی خالیست که در داخل آن فقط عمل تخلیه ی الکتریکی انجام می گیرد (مانند جرقه‌یی که بین دو سر سیم برق می زند)، سرعت این جرقه نسبت به انواع فلاش‌ها متفاوت است که کمترین آنها یک هزارم ثانیه می باشد (تمام فلاش‌هایی که بر دوش عکاسان دیده می شود از این نوع است)، در کارهای دیگر نسبت به لزوم سرعتهای بیشتر تا یک میلیونیم ثانیه نیز می توانند جرقه ایجاد کنند.

تصویر3- یک دستگاه کامل فلاش الکترونیک مشتمل بر کاسة منعکس کننده ی نور که لامپ در وسط آن قرار دارد ـ دسته ی اتصال و نگهدارنده ی دوربین و سیم اتصال لامپ به دوربین است همچنین لامپ به کیفی که شامل باطری و یبراتور و کندانساتور می باشد مربوط است

 
 

طرز استفاده از فلاش ـ بطوریکه گفته شد دو نوع فلاش وجود دارد:

1ـ فلاش ماینزیم ـ لامپهای ماینزیم از کوچک تا بزرگ در انواع مختلف ساخته میشود که هر یک محل مصرف و استفاده مخصوصی دارد و در این مختصر مجال توضیحات زیاد نسبت به تک تک آنها نیست. چند سال است انواع بسیار کوچکی به اندازه یک بادام ، ساخته میشود که در موارد عادی کاملاً کفایت می کند و حمل مقدار زیادی از آن ، به علت کوچکی حجم، راحت و آسان است.

لامپهای ماینزیم در دو رنگ وجود دارد:

سفید برای عکسهای سیاه ـ سفید وآبی برای عکسهای رنگی. (توضیح بیشتر در مبحث رنگی داده خواهد شد.)

از لامپهای ماینزیم در تمام انواع دوربینها با همه سرعتهای دوربین با دستور خاصی که لامپ مزبور در روی جعبه خود دارد می توان استفاده کرد.

در موقع بکار بردن فلاش ماینزیم لازم است دوربین روی علامت M تنظیم شده باشد. در بعضی از دوربینها چنین علامتی وجود ندارد و هیچگونه تنظیم خاصی را ایجاب نمی کند.

البته هر چه بر سرعت عمل افزوده می شود قدرت و نور حاصل نیز باید شدیدتر باشد تا بتوانند در زمانی به کوتاهی یک میلیونیم ثانیه آنچنان نوری پخش کند که بر روی فیلم موثر باشد. [38]

 
 

 

   

2ـ فلاش الکترونیک ـ این فلاشها ، از کوچک و بزرگ چون دارای نوری هم رنگ نور خورشیدند لذا در عکاسی رنگی و سیاه ـ سفید قابل استفاده می شود.       [39]

اگر دوربین دارای دستگاه تنظیمی باشد باید آنرا روی علامت X یا F قرار داد .

مخصوصاً لازم است که در دوربینهای مجهز به شاتر پرده‌یی، برای استفاده از فلاش الکترونیک، انتخاب یکی از سرعتهای 20/1 ، 25/1 ، 30 /1 ، 50/1 ثانیه اجباری است.

دیافراگم چگونه باید انتخاب گردد؟

بطور کلی برای تمام فلاشها ، اعم از ماینزیم یا الکترونیک ، عددی بنام عدد راهنما از طرف سازنده‌ی آن تعیین

می‌گردد که رمز کار همین است. البته این عدد در هر لامپ نسبت به فیلمهایی با قدرت و حساسیت مختلف متفاوتمی‌باشد.

برای اینکه نتیجه صحیح و مطمئن از عکاسی با فلاش بگیرید توصیه می شود که فیلم و فلاش خود را تغییر ندهید. در موقع گرفتن عکس اعمال زیر را به ترتیب باید انجام داد:

1ـ تعیین دقیق فاصله بین لامپ و موضوع مورد عکسبرداری (درصورتیکه لامپ کنار دوربین باشد با فاصله ی دوربین تا موضوع برابر خواهد بود ولی اگر لامپ دور از دوربین قرار گرفته باشد      [41]  این فاصله را باید سنجید نه دوربین و موضوع را).

 

 

 

 

     

 

5

 

با توجه به مشخصات لامپ فوق، من فلاش استودیو را طراحی کردم. در این فلاش، علاوه بر انرژی 750 (W.S)، با استفاده از کلید مخصوص، می‌توان قدرتهای 550 , 400 , 250 , 80 (W.S) را نیز به کار برد. این فلاش مجهز به تحریک کننده خودکار نوری (optical slave trigger)نیز می‌باشد. این قطعه بر اثر تحریک نور فلاش دیگر، فلاش را فعال می‌کند. مجموعه فوق مجهز به انواع چتر، سافت باکس و لامپ مدلینگ نیز، می‌باشد.

ماکرو فلاش دست‌ساز – Handmade macro flash

ماکرو فلاش، در ماکرو فتوگرافی بکار می‌رود. این نوع فلاش به گونه‌های مختلف ساخته شده است. نوع حلقوی آن مرسوم‌تر می‌باشد. اما به نظر من نوع حلقوی آن تصاویری ایجاد می‌کند که عاری از سایه می‌باشد. بنابراین تصاویر تخت و بدون بعد خواهد بود. من نوع دیگری طراحی نمودم که دارای سه عدد فلاش مجزا می‌باشد. آنها مستقل از یکدیگر می‌با‌شند. همچنین با توجه به اینکه دو تا از آنها به بازوی متحرک متصل است، با تغییر مکان دادن آنها، می‌توان جهت سایه را کنترل نمود.

دو مدل مختلف از این نمونه ساختم. یکی را با بازویی کوتاه و قدرت حدود 20 ژول، و دیگری با بازویی بلندتر و 40 ژول ساختم. لامپ گزنون آنها از نوع خطی می‌باشد. و مدار اصلی آن داخل یک فلاش استاندارد تعبیه شده است.

در جلوی لامپ، نرم کننده نور نصب کردم. بنابراین سایه‌های ایجاد شده نرمتر خواهد بود. به کمک حلقه آلومینیومی، و تبدیل اختصاصی، می‌توان آن را به جلوی هرگونه لنزی تا دهانه 82 م م نصب نمود. بکمک قابلیت چرخش و حرکت بازوها، نورپردازی صحنه بسیار آسان می‌باشد.

نوردهی اتوماتیک (Automatic exposure)

چون ماکرو فلاش به سوژه بسیار نزدیک است، شدت نور آن، از اهمیت بسیاری برخوردار است. این مشکل را بکمک سنسور نوری برطرف نمودم. پس از فشار دادن شاتر و تخلیه فلاش، نور به سمت سوژه تابیده می‌شود. نور منعکس شده از سوژه، با سنسور نوری برخورد کرده و آن، مدار تخلیه انرژی خازن را، قطع می‌کند.

 

 

 

 

 

 

6

 

 

امپ فلاش ، هر یک از دستگاه های مختلفی که باعث انتشار کوتاه ، شدید نور ، مفید در عکاسی و مشاهده اشیاء در حرکت سریع می شوند.

اولین لامپ فلاش مورد استفاده در عکاسی در سال 1887 در آلمان اختراع شد. این ترکیب شامل یک فرش پر از Blitzlichtpulver ("پودر چراغ قوه") ، ترکیبی از منیزیم ، کلرات پتاسیم و سولفید آنتیموان بود. پس از احتراق ، پودر به سرعت سوخته و نور درخشان سفید ایجاد می کند ، اما همچنین ابر متراکم از دود سفید را رها می کند و خطرناک بود.

flashbulb ، که در دهه 1920 توسعه یافته است ، یک پاکت شفاف است که پر از اکسیژن و یک سیم پیچ آلومینیومی ، منیزیم یا زیرکونیوم است که توسط یک رشته گرم شده برقی یا به ندرت از یک ماده شیمیایی جداکننده قابل احتراق است. احتراق درخشان این فلز طی چند صدم ثانیه انجام می شود. برای جلوگیری از خرد شدن و تنظیم رنگ نور ، اکثر لامپ ها با لاک یا پلاستیک آغشته شده اند.

چراغ فلاش الکترونیکی ، که معمولاً flashtube یا چراغ قوه سریع نامیده می شود ، از یک لیوان شفاف یا لوله کوارتز پر شده از زنون (یا گاهی اوقات سایر گازهای نجیب) و مجهز به الکترود تشکیل شده است. ولتاژ بالا از یک خازن الکترودها را شارژ می کند و باعث یونیزه شدن گاز می شود. هنگامی که یک مسیر یونیزاسیون کامل شود ، یک پالس جریان بین الکترودها عبور می کند و باعث می شود گاز به صورت خودکشی کند و خازن را تخلیه کند. مدت زمان فلش می تواند به اندازه یک میکرو ثانیه باشد و مدار را می توان ترتیب داد تا باعث شود لامپ چندین هزار بار در ثانیه کار کند. flashtube در سال 1931 توسط هارولد Edgerton از موسسه فناوری ماساچوست اختراع شد.

Flash lamp, any of several devices that produce brief, intense emissions of light useful in photography and in the observation of objects in rapid motion.

The first flash lamp used in photography was invented in Germany in 1887; it consisted of a trough filled with Blitzlichtpulver (“flashlight powder”), a mixture of magnesium, potassium chlorate, and antimony sulfide. Upon ignition the powder burned quickly, providing a brilliant white light, but it also released a dense cloud of white smoke and was hazardous.

The flashbulb, developed in the 1920s, is a transparent envelope filled with oxygen and a tangle of fine aluminum, magnesium, or zirconium wire ignitable by an electrically heated filament or, rarely, a chemical deflagrator. Luminous combustion of the metal is complete within a few hundredths of a second. Most flashbulbs are coated with tinted lacquer or plastic to prevent shattering and to adjust the colour of the light.

The electronic flash lamp, commonly called a flashtube, or speedlight, consists of a transparent glass or quartz tube filled with xenon (or, occasionally, other noble gases) and fitted with electrodes. High voltage from a capacitor charges the electrodes and causes the gas to ionize; when an ionization path is complete, a pulse of current passes between the electrodes, causing the gas to flash and discharging the capacitor. The duration of the flash can be as short as one microsecond, and circuitry can be arranged to cause the lamp to operate several thousand times per second. The flashtube was invented in 1931 by Harold Edgerton of the Massachusetts Institute of Technology.

 

 

 

 

 

7

 

 

 

تمام عکاسی به نور احتیاج دارد ، اما نور مورد استفاده در عکاسی فلش بی نظیر است - تکان دهنده ، مزاحم و ناگهانی. این کاملاً برخلاف نوری است که از خورشید یا حتی از روشنایی محیط حاصل می شود. منفجر می شود ، ناگهان ، به تاریکی.

تاریخچه فلاش برمی گردد به چالش های پیش روی عکاسان اولیه که می خواستند از دوربین های خود در مکانهایی استفاده کنند که نور کافی ندارند - در داخل خانه ، در شب ، در غارها. نخستین عکس فلش احتمالاً دستمایه نمونه ای از فسیل است که در سال 1839 با سوزاندن توجه و عذاب گرفته شد. برای 50 سال آینده ، عکاسان با نورهای قابل حمل ، که از روشنایی تئاتر آشنا بود ، آزمایش کردند ، با چراغهای قابل حمل باتری - که نادار در عکسهای مشهور خود از فاجعه های پاریس از آن استفاده می کرد - و با منیزیم. منیزیم به شکل پودری در دسترس بوده و از طریق شعله منفجر می شود ، یا به طول سیم مشتع می شود ، یا در صورت ترکیبات ضد انفجاری روشن ، در بی ثبات های مختلف مخلوط می شود.

سپس ، در سال 1887 ، به طور ناگهانی استخراج منیزیم بسیار ارزانتر شد ، یک پودر فلش کامپوزیت توسط شیمی دان آلمانی Adolf Miethe و Johannes Gaedicke اختراع شد. آنها آن را "Blitzlichtpulver" ، یا "پودر لایتنینگ" می نامیدند ، وام های استقبال از هیبت ، عظمت و تعالی از لکه های طبیعی انرژی الکتریکی است. این پودر را می توان در "اسلحه های فلش" منفجر کرد - برخی حتی شبیه تپانچه بودند ، به فضای وحشت که اغلب در انفجارهای اولیه فلش رخ می داد - اضافه می شدند یا روی سینی شعله ور می شدند. در دسترس بود برای انجام این کار خودتان بر روی ورق های آغشته یا در وسایل منفجره کوچک ساخته شده و به جای کیسه های چای ساخته شده است.

در روزهای آغازین آن ، حس وحی شبه الهی توسط برخی از عکاسان فلاش فراخوانده شد ، خصوصاً هنگام مستند کردن شرایط اجتماعی دلخراش. به عنوان مثال ، جاکوب رییس که در اواخر دهه 1880 در نیویورک مشغول به کار بود ، از زبان متعالی برای کمک به تأکید بر اهمیت فلاش به عنوان ابزاری برای مداخلات و پاکسازی استفاده کرد. اما در رابطه با عکاسی مستند با جنبه های منحصر به فرد و متناقض فلش با هم مواجه هستیم. آنچه را که در غیر این صورت در تاریکی باقی می ماند ، قابل مشاهده می کند. اما غالباً با نفوذ ناخواسته ، گسیختن زندگی خصوصی و فضای داخلی همراه است.

با این حال ، فلش نوعی دموکراسی را به دنیای مادی می بخشد. بسیاری از جزئیات برجسته و غیرقابل برنامه ریزی است ، همانطور که در کار عکاسان اداره امنیت مزرعه می بینیم که در دهه 1930 از فلش استفاده می کردند و واقعیت فقر را در دوران رکود اقتصادی لخت می کردند. شعله ور ناگهانی نور ، هر دندان را روی ظروف آشپزخانه نشان می دهد و برچسب روی هر قوطی که با دقت ذخیره شده است ، نشان می دهد. هر عکس روی مانتوم؛ هر تزئین گرامی؛ هر تکه کمی از کاغذهای زباله یا دستمال دور ریخته؛ هر قطعه از مبلمان جلا یا کف رنگی یا تجمع گرد و غبار؛ هر چروک فلش می تواند ساده ، از مبهم بیرون بیاورد ، ظاهر چیزهایی که ممکن است هرگز با چنین وضوح دیده نشده باشد.

این عکاسان FSA از لامپ های فلش استفاده می کردند ، نه از پودر. این لامپها که در اواخر دهه 1920 پیشگام شد ، به طور کلی در حدود سال 1930 در دسترس قرار گرفت ، سهولت و قابلیت حمل آنها توانایی های عکاسان مطبوعات و همچنین مستندسازان را متحول کرد. عکاسان پلیس نیز می توانستند جنایاتی را که تحت پوشش تاریکی قرار گرفته است ، ثبت کنند. هیچ کس مشهورتر از چهره Weegee ، فلش و جنایت را به هم نرسانده بود ، ضبط قتل ها ، تصادفات ، دستگیری ها: تبلیغات عمومی او مترادف با دوربین Speed ​​Graphic و هماهنگ کننده فلش Graflex بود - تا حدی که او زمانی خود را مونتاژ کرد. چراغ قوه این ترکیب همچنین به عنوان شخصیت سخت سوزناک جورج هارمون Coxe - فلش کیسی ، عکاس جرم و جنایت ، کارگردانی داستان و فیلم را پیدا کرد.

با این حال ، و علی رغم سودمندی آن ، فلش به دلیل تهاجمی بودن ، همچنان مورد پسند و حتی مورد تحقیر قرار نمی گیرد. در هیچ کجای این امر آشکارتر از کارهای پاپاراتزی نبوده است. ظهور لامپ های فلش برای دستیابی به شهرت یا شهرت به صورت بصری تبدیل شده است. شلیک یک بند نوری ممکن است به عنوان یک حمله وحشتناک نشان داده شود ، همانطور که هنگامی که کینگ کنگ که در صحنه نیویورک به نمایش گذاشته می شود ، توسط عکاسان روزنامه ها به خشم مخرب تبدیل می شود. از اوایل دهه 1960 به بعد ، فلاش های پاپارزی با قرار گرفتن در معرض ناخواسته مترادف شده اند.
 
 
 
 
فلش فقط به دنیای عکاس حرفه ای تعلق ندارد. اولین دوربینهای ارزان قیمت با فلاش هماهنگ از حدود سال 1940 و پس از جنگ جهانی دوم یک خط از لامپ های فلش به اندازه بادام زمینی ، تا مکعب های فلش ، تا فلاش الکترونیکی که اکنون رایج دوربین های مصرف کننده است ، کشیده شده و روشن است. نوری که می تواند از تلفن همراه شعله ور شود. این تحولات با هم همپوشانی دارند و انواع زیادی در فناوری فلش یافت می شود. آنچه ثابت می ماند ارتباط آن - در دفترچه راهنما ، در نشریات تخصصی ، در تبلیغات - با مدرن است. در واقع ، چشمک زن. "این جدید است ، اکنون ، Flashcube است!" تبلیغ تلویزیونی را از دهه 1960 اعلام کرد ، و آن را به طبقه رقص و صداهای دهه شصت Swinging وصل کرد. تا زمان تحولات اخیر در فن آوری ریزتراشه حساس به نور ، فلش - و چشمان قرمز و عبارات مبهوت و سفید شده که با آن همراه است - در عکاسی روزمره تقریباً همه گیر بوده است.

اما تاریخچه عکاسی فلش در مورد سرعت و همچنین در مورد نور است. کلمه "فلش" معمولاً در همه متنها به کار می رود تا موارد بسیار کوتاه یا زودگذر یا خود به خود را نشان دهد - همانطور که در "شعاع موبایل" و "سیل فلش" و "فلش داستانی". این دو مفهوم - سرعت و نور - در عکاسی با سرعت بالا همگرا هستند. فاکس تالبوت ، در سال 1851 ، برای اولین بار استفاده از جرقه را برای ضبط یک جسم متحرک بر روی منفی ثبت کرد - آزمایشی که گفته می شود توسط راهی که یک چراغ برق در شب به نظر می رسد قطرات باران یا آب بازی در یک چشمه را مسدود می کند. متأسفانه ، هیچ مدرک بصری برای این امر وجود ندارد: ما باید منتظر کار آرتور وورتینگتون ، در اواخر قرن نوزدهم ، و پس از آن ، و مهمترین آنها ، تصاویر زیبایی باشیم که در اواسط قرن بیستم توسط هارولد ادبرتون آمریکایی تولید شده است. تصاویر پر سرعت وی ، با انفجار نور بسیار سریع از لامپ های نئونی کنترل شده الکتریکی ، باعث توهم حرکت متوقف شده می شوند: گلوله هایی که کارت های بازی یا بالن را سوراخ می کنند. گلف بازان و تنیس بازان که در توپ می چرخند. معمولی از طریق فلاش استروبوسکوپی عجیب و زیبا شد.

علیرغم ویژگیهای عملی ، عکاسی با فلش اغلب تحریک کننده مزاحم است. اما در عکاسی معاصر ، شهرت فلش در حال از بین بردن است. مثلاً ، این می تواند شکل استفاده از مارتین پارس از فلاش حلقه ای را برای افزایش اشباع رنگ در آثار خود در تفسیر عاشقانه عاشقانه به وجود آورد - یا این می تواند یک حضور مستقل قوی باشد. سیندی شرمن و ویکتوریا بینشکوک در تابش تابش ناگهانی تابش از پاپاراتزی را آزمایش کرده اند. سارا پیکرینگ ، در سریال "اشیاء آسمانی" ، عکس گلوله ای از یک Revvere را که در تاریکی کامل شلیک شده بود ، عکس می گیرد. با استفاده از تاریکی ، شعله ، تار شدن نور و هسته داغ جرقه زنی باروت ، وی عکاسی فلاش را به گروه غیرقابل پیش بینی و هیجان انگیز متعجب باز می گرداند. به همین ترتیب ، Hiroshi Sugimoto دارای ترشحات الکتریکی است که به نظر می رسد رگه هایی از شاخه رعد و برق از هسته ستون فقرات رشته ای نیست.

این مثالها مطبوعات بدی را که عکاسی از فلش طی قرن و نیم از زمان اختراع خود دریافت کرده است ، به چالش می کشد. مطمئناً فلش ارتباطات مخرب و مضر خود را دارد: به نورپردازی اجسام لنچیده شده یا بمب اتمی فکر کنید و بزرگترین فلاش را از همه به وجود آورد. با این وجود ، فلش ابزاری خلاق و همچنین عملی است. نور ناگهانی و غافلگیرکننده ای همچنان توسط عکاسان مبتکر مستقر می شود ، بار دیگر چیزی درخشان از شگفتی اصلی که در آن فلاش حضور داشت را رقم زد.

Flash !: عکاسی ، نگارش و نورپردازی شگفت آور ، توسط کیت فلینت ، توسط انتشارات دانشگاه آکسفورد منتشر شده است.
 

All photography requires light, but the light used in flash photography is unique — shocking, intrusive and abrupt. It’s quite unlike the light that comes from the sun, or even from ambient illumination. It explodes, suddenly, into darkness.

The history of flash goes right back to the challenges faced by early photographers who wanted to use their cameras in places where there was insufficient light — indoors, at night, in caves. The first flash photograph was probably a daguerreotype of a fossil, taken in 1839 by burning limelight. For the next 50 years, photographers experimented with limelight, which was familiar from theatre illumination, with portable battery-driven lights — which Nadar used in his well-known photos of the Paris catacombs — and with magnesium. Magnesium was available in pulverised form and blown through a flame, or ignited in lengths of wire, or mixed into various unstable, if brightly explosive compounds.

Then, in 1887, as magnesium extraction suddenly became much cheaper, a composite flash powder was invented by the German chemists Adolf Miethe and Johannes Gaedicke. They called it ‘Blitzlichtpulver’, or ‘lightning light powder’, borrowing associations of awe, grandeur and sublimity from naturally occurring flashes of electrical energy. This powder could be exploded in ‘flash guns’ — some even looked like pistols, adding to the atmosphere of panic that often attended early flash explosions — or ignited on a tray. It was available for do-it-yourself mixing; supplied on impregnated sheets or made into small explosive devices rather like tea bags.

In its early days, a sense of quasi-divine revelation was invoked by some flash photographers, especially when documenting deplorable social conditions. Jacob Riis, for example, working in New York in the late 1880s, used transcendental language to help underscore flash’s significance as an instrument of intervention and purgation. But it’s in relation to documentary photography that we encounter most starkly flash’s singular, and contradictory, aspects. It makes visible that which would otherwise remain in darkness; but it is often associated with unwelcome intrusion, a rupturing of private lives and interiors.

Yet flash brings a form of democracy to the material world. Many details take on unplanned prominence, as we see in the work of those Farm Security Administration photographers who used flash in the 1930s and laid bare the reality of poverty during the Depression. A sudden flare of light reveals each dent on a kitchen utensil and the label on each carefully stored can; each photograph on the mantel; each cherished ornament; each little heap of waste paper or discarded rag; each piece of polished furniture or stained floor or accumulation of dust; each wrinkle. Flash can make plain, bring out of obscurity, the appearance of things that may never before have been seen with such clarity.

These FSA photographers used flash bulbs, not powder. Pioneered in the late 1920s, these bulbs became generally available around 1930, their ease and portability transforming the abilities of press photographers as well as documentarians. Police photographers, too, could now record crimes committed under the cover of darkness. No one more famously brought flash and crime together than the figure of Weegee, recording murders, accidents, arrests: his self-publicity was synonymous with the Speed Graphic camera and his Graflex flash synchronizer — to the extent that he once photo-montaged himself into a flashbulb. This combination also found its way into detective fiction and film, as with George Harmon Coxe’s hard-bitten character ‘Flash Casey, Crime Photographer’.

However, and nothwithstanding its usefulness, flash continues to be disliked, even despised, because of its invasiveness. Nowhere has this been more apparent than in the work of paparazzi. The popping of flash bulbs has become visual shorthand for the achievement of fame, or notoriety. The firing off of a barrage of light may be represented as a terrifying onslaught, as when King Kong, displayed on the New York stage, is startled into destructive rage by news-paper photographers. From the early 1960s onwards, paparazzi flashes have become synonymous with unwelcome exposure

 

flash does not belong just to the world of the professional photographer. The earliest cheap cameras with synchronised flash date from about 1940, and then after the second world war a line stretches from little peanut-sized flash bulbs, to flash cubes, to the electronic flash that is now a commonplace of consumer cameras, and the bright light that can flare out of a mobile phone. These developments overlapped, and there are many variants to be found within flash’s technology. What remains constant is its connection — in advice manuals, in specialist publications, in advertising — to the modern; to, indeed, the flashy. ‘It’s new, it’s now, it’s — Flashcube!’ proclaims a TV commercial from the 1960s, linking it to the dance floor and the sounds of the Swinging Sixties. Until very recent developments in light-sensitive microchip technology, flash — and the red eyes and startled, bleached expressions that go with it — has been almost ubiquitous in everyday photography.

But the history of flash photography is about speed as well as about light. The word ‘flash’ is commonly used in all kinds of contexts to indicate the extremely short, or transitory, or spontaneous — as in ‘flash mobs’ and ‘flash floods’ and ‘flash fiction’. The two connotations — speed and light — converge in high-speed photography. Fox Talbot, in 1851, first patented the use of a spark to capture a moving object on a negative — an experiment allegedly suggested by the way in which a lightning flash at night seems to freeze drops of rain or the water playing in a fountain. Sadly, there’s no visual evidence for this: we have to wait until the work of Arthur Worthington, in the late 19th century, and then, and most notably, the beautiful images produced by the American Harold Edgerton in the mid-20th century. His high-speed images, enabled by very high-speed bursts of light from electrically controlled neon tubes, created the illusion of stopped motion: bullets piercing playing cards or balloons; golfers and tennis players swinging at balls. The ordinary became strange, and beautiful, through stroboscopic flash.

Despite its practical attributes, flash photography often remains an intrusive irritant. But in contemporary photography, flash’s reputation is being remade. This can take the form, say, of Martin Parr’s use of ring flash to heighten colour saturation in his works of affectionately satirical commentary — or it can take on a strong self-referential presence. Cindy Sherman and Viktoria Binschtok have experimented with the sudden glare of paparazzi exposure. Sarah Pickering, in her ‘Celestial Objects’ series, photographs a revolver’s bullet fired in the complete dark. In her use of darkness, flame, blurs of light and the white-hot core of gunpowder’s ignition, she returns flash photography to the unpredictable and thrilling category of the sublime. Likewise, Hiroshi Sugimoto captures electrical discharges that look like streaks of lightning branching off from an incandescent spinal core.

These examples challenge the bad press that flash photography has received over the century and a half since its invention. Certainly, flash has its destructive and damaging associations: think of the illumination of lynched bodies, or the atomic bomb, producing the biggest flash of all. Nonetheless, flash remains a creative as well as a practical tool. Sudden and surprising light continues to be imaginatively deployed by inventive photographers, once again making luminous something of the original wonder that attended flash.

Flash!: Photography, Writing and Surprising Illumination, by Kate Flint, is published by Oxford University Press.
 

 

 

8

سوختن منیزیم

در گذشته منیزیم به عنوان لامپ پرنور فلاش عکاسی استفاده می‌شد. فلز منیزیم به راحتی اکسید شده و هنگام سوختن نور قوی را ساطع می‌کند به همین دلیل نیز از این عنصر به صورت پودر شده و خالص در فلاش‌های عکاسی استفاده می‌کردند.

منیزیم ماده‌ای است که می‌تواند به عنوان گزینه‌ای مناسب برای سوخت بشر قرار گیرد. همان‌طور که گفته شد گرما ایجاد شده از سوختن هر کیلو زغال سنگ برابر ۳۰ مگاژول بوده و گرمای تولید شده از سوختن هر کیلو منیزیم برابر ۲۵ مگاژول است که اندکی از زغال سنگ کمتر است.

نکته حائز اهمیت آنجاست که ذخیره و انتقال منیزیم بر خلاف هیدروژن بسیار آسان است

منیزیم (به انگلیسی: Magnesium) فلزی است به رنگ سفید یا نقره‌ای با نشان شیمیایی Mg، عدد اتمی ۱۲، وزن اتمی ۲۴٫۳۰۵۰ و ساختار بلور آن شش گوش یا هگزاگونال متراکم است. نام منیزیم از واژهٔ یونانی Magnesia حوضه‌ای در Thessaly یا از نام شهر قدیمی Magnesia در آسیای صغیر گرفته شده‌است. هشتمین عنصر فراوان در پوسته زمین و سومین عنصر فراوان و محلول در آب دریاست. منیزیم در گروه دو (IIA) جدول تناوبی به عنوان فلز قلیایی خاکی قرار دارد.

 


پس از هجده سالگی چه کار هایی میتوان کرد؟

1. رای دهید

2. به ارتش و سپاه بپیوندید

3. بدون رضایت والدین از سوراخ کردن بدن یا خال کوبی استفاده کنید

4- گرفتن مدرک های معتبر و غیرتحصیلی

5- نام خود را تغییر دهید

6. یک حساب باز کنید و سهام بخرید

7. رزرو اتاق هتل

8- برای واکسن های خود رضایت دهید

9- کار در مراکز و شرکت ها

10. خروج از دبیرستان

11- یک حساب بانکی باز کنید

12- با کسی که بیش از 18 سال دارد رابطه جنسی برقرار کنید

13. بدون اجازه والدین ازدواج کنید

14. دریافت گذرنامه

15. خرید املاک و مستغلات و یا درخواست وام

16. راننده تاکسی شوید

17- برای رانندگی کامیون مجوز دریافت کنید

18- در مواقعی که یک تعمیرکار نیاز به ورود به خانه دارد تنها خانه باشید.

19- تمام سال را در سال تحصیلی کار کنید

20. برای اهدای خون یا ارگان اهدا کننده ثبت نام کنید

21. برای کارتهای اعتباری اقدام کنید

22. وصیت نامه ایجاد کنید

23- یک ماشین بخرید

24.  آپارتمان اجاره کنید

25. از کسی شکایت کنید

26. شرط بندی کنید

27. از خانه والدین خود بیرون بروید.

28. نام خود را تغییر دهید.
 
 

آمار امتیاز از معلمان خوارزمی تبریز

رده بندی

معلم فیزیک آقای جاویدی                          نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"

معلم ریاضی آقای عباسی                        نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"

معلم شیمی آقای منظوری                        نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"

معلم دینی آقای رحمانی                          نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"

معلم نگارش آقای نجفی                          نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"

معلم فارسی آقای لطیف پور                      نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"

معلم ورزش آقای علیی                            نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"

معلم بهداشت آقای کرمانی                      نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"

معلم زبان آقای شفیعی                          نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"

معلم عربی آقای رعنا                             نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"

معلم ریاضی آقای فتاح پور                        نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"

معلم زیست طهمزی                              نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"نتیجه تصویری برای آیکون ستاره"

 

 

 

 

 


فرمول کلی روش دلتا b-4ac

%d8%ad%d9%84-%d9%85%d8%b9%d8%a7%d8%af%d9%84%d9%87-%d8%af%d8%b1%d8%ac%d9%87-%d8%af%d9%88%d9%85

حل معادله درجه دوم به روش دلتا

با فرض داشتن معادله درجه دوم به شکل ax^{2} + bx + c = 0، برای حل معادله به روش دلتا، باید مراحل زیر را طی کنیم:

مرحله اول: عدد دلتا را به صورت زیر محاسبه می‌کنیم:

\triangle = b^{2}-4ac

مرحله دوم: در اینجا سه حالت پیش می‌آید

  • اگر \triangle < 0 باشد، آنگاه معادله درجه دو ریشه حقیقی ندارد.
  • اگر \triangle > 0 باشد، آنگاه معادله درجه دو دارای دو ریشه است که با فرمول‌های زیر به دست می‌آیند:

\alpha = \frac{-b-\sqrt(\triangle)}{2a}

\beta = \frac{-b+\sqrt(\triangle)}{2a}

  • اگر \triangle = 0 آنگاه دو ریشه معادله با هم برابرند و به آن ریشه مضاعف می‌گویند:

\alpha = \beta = \frac{-b}{2a}

%d8%ad%d8%a7%d9%84%d8%a7%d8%aa-%d9%85%d8%ae%d8%aa%d9%84%d9%81-%d8%af%d9%84%d8%aa%d8%a7

مثال: معادله 2x^{2} + 5x - 3  را به روش دلتا حل کنید.

\triangle = 5^{2} - 4(2)(-3) = 49

\alpha = \frac{-5-\sqrt{49}}{2\times2} = -3

\beta = \frac{-5+\sqrt{49}}{2\times2} = \frac{1}{2}

مثال: معادله x^2 + 6x + 9 = 0 را به روش دلتا حل کنید.

\triangle = 6^{2}-4(1)(9) = 0

\alpha = \beta = \frac{-6}{2} = -3

مثال: معادله x^2 + 4x + 5 = 0 را به روش دلتا حل کنید.

\triangle = 4^{2}-4(1)(5) = 16-20=-4

معادله جواب حقیقی ندارد زیرا دلتا منفی شده است.

 

 

 

منبع « علم نما

 


به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی مثل نویسی صفحه 27 دوازدهم جدید 99

 

1

یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربان هیچ کس نبود.

در زمان های دور در روستایی کوچک پیرمردی زندگی میکرد.

او بسیار دست خیر داشت و به همه ی روستا چه از لحاظ مادی چه معنوی کمک میکرد.

دست جوانان را میگرفت و نصیحت میکرد ، پسر و دختران دم بخت را ازدواج میداد و همه را به احترام به پدر و مادر نصیحت میکرد.

کودکان را به بازی کردن تشویق میکرد.

مردم از گفته های پیرمرد بسیار سود میبردند و حرف هایش را در زندگی خود به کار می بردند.

در مشکلات از او کمک می خواستند و گره از کار آنها باز میکرد.

یک روز صبح که پیرمرد از خواب بیدار شد متوجه شد که نه میتواند از جایش بلند شود و نه میتواند حرف بزند.

مردم گرد او جمع شدند و برایش دعا و قران میخواندند بلکه شفا پیدا کند. اما سرنوشت چیز دیگری میخواست.

پس از گذشت چند روز پیرمرد از دنیا رفت و او ماند و آن همه حرف ناگفته که باید برای مردم میگفت تا آنها را پند دهد.

یاد مثل به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی افتادم…

حرف ها و گفته ها همیشه هست که در یک کتاب یا طومار جای نمیگیرند. همیشه حرف برای گفتن هست اما زمان اجازه نمیدهد.

حرف های زیادی داریم اما این وقت هست که نمیگذارد.

 

 

2

انسان ها میمیرند اما یادشان هست تا ابد کنج دل عزیزانشان، چه بسا که کنج دل بقیه هم باشد. و چه مرگ شیرینی که چند نفر را زنده نگه داری.

دیروز تولدش بود.! تولد ۱۹سالگی اش. صبح از خواب بیدار شد و میخواست پیش دوستش برود. رفت اما موقعی که می خواست از خیابان رد شود، نزدیک شدن ماشینی را دید که با سرعت به سمتش میاید کاری نمیتوانست بکند و صدای جیغ او و ترمز سکوت را شکست. تا به بیمارستان رسید، تمام کرد؛ مرگ مغزی و تمام. اما خانواده اش اجازه اهدای عضو را دادند. قلبش برای یکی، کلیه، کبدو. . . . . پیوند زده شد.
با تمام سختی ها، غم چشمان نامزدش، اشک خشک شده ی مادرش، زجه های خواهرش، و خم شدن کمر پدرش، همه و همه فقط غم را به دل انسان سرازیر میکرد. اما او نمرد و زنده ماند. در تن چندین نفر، و با نجات جان چند زن و مرد و یا کودک. و چه زیباست که بمیری و مردنت قشنگ باشد. و اینجاست که میگویند به پایان امد این دفتر حکایت همچنان باقی است. . . حکایت نفس کشیدن ان چند نفر باقی است و قلب او دیگر نزد.

 همه ما میمیریم اما چه بهتر که مرگی شیین داشته باشیم مرگی که پایان نباشد و بلکه اغازی باشد، چه برای من چه برای تو و چه برای دیگری فرقی ندارد، مهم این است اغازی باشد برای ادامه دادن.

 

 

 

3

در روزگاران گذشته پیرزنی خوش ذوق و خوش بیان در روستایی زندگی می کرد، نگاهش گویای تجربیات فراوانش بود و دستانش شاهد روزگاران سختش و امان از چین و چروک صورتش که فریاد می زد

من زنی هستم از دیار سختی و ناملایمات اما جنگیده ایم، آنقدر در مقابل مشکلات ایستاده ایم و با گوشت و استخوان خود ایستادگی کرده ام که چین و چروک صورتم به احترامم از جای خود بلند شده اند و سر تعظیم فرود آورند و لبخند مهربانش که هر بیننده ایی را محو زیبایش می کرد به طوری که بی اختیار آن را وادار می کند که در دل خود اعتراف کند این زن یک اسطوره است. این زن یک مادر بود. مادری که خود را در لابه لای عروسک هایی دست ساز مادرش پرورش داد و شناخت.

همان موقع که  با دستان کوچکش عروسک هایش را به آغوش می کشید و به خیال کودکی اش به آن ها قبل از خود غذا می داد. این زن هر بار که لب برای سخن باز می کرد باری از خاطره و داستان تعریف می کرد، داستان پسری فداکار که در روزگاری جان خود را سپر کرد تا مادرش همچنان لبخند سحرانگیزش روی لبانش باقی بماند.

از کودکی هایش، از نوجوانی هایش، هر روز یک خاطره و هر روز یک روز دیگر را بازگو می کرد. کودکان روستا هر روز با شوق و اشتیاق فراوان داستان هایش را دنبال می کردند ولی هر بار پیرزن داستان خود را نیمه راه تمام می کرد و با همان لبخند شیرین به گلایه های بچه ها نگاه می کرد و می گفت: به پایان آمد این دفتر، حکایت هم چنان باقی است.

بچه های روستا نیز به خیال خود فکر می کردند فردا ادامه داستان را می شنوند تا شاید پایان این حکایت و داستان را از زبان پیرزن بشنوند اما آن ها خبر نداشتند هرگز این حکایت پایان نمی یابد و هرگز این داستان تمام نمی شود زیرا او هم چنان انتظار می کشد. انتظار بازگشت فرزندش که به جنگ رفته و هرگز بازنگشته، او هر روز با یاد و خاطراتش زندگی می کند گویی هنوز پسرش در خانه وجود دارد و نفس می کشد.

او هنوز نام همسرش را به زبان می آورد و می گوید: مرد شب شد نان نمی خری؟ ولی هیچ جوابی نمی شنود! زیرا دیگران می گویند همسرت شهید شده و امان از روزی که یک مادر و یک زن، پدر هم نداشته باشد تا از دنیا و ناسازگاری هایش و از شوهر و پسرش که هم چنان قصد بازگشت ندارند گله کند.

حال شما بگویید آیا این جکایت هم چنان باقی است؟ یا این دفتر خاطره ها با بستن چشمان این زن تا ابدیت به پایان می رسد؟ یا الگو می شود و مرور می شود


دانلود گام به گام سبک زندگی دوازدهم + pdf رایگان

دانلود گام به گام سبک زندگی دوازدهم

دانلود به صورت مستقیم

 

 گام به گام مدیریت خانواده و سبک زندگی جواب تمام فعالیت ها و پرسش های کتاب سبک زندگی دوازدهم را در بر گرفته است همچنین گام به گام سبک زندگی به صورت رایگان در اختیار شما عزیزان قرار گرفته است. یکی از درس های مشترک در پایه دوازدهم مربوط به درس مدیریت خانواده و سبک زندگی میباشد . امروز هم برای شما گام به گام مدیریت خانواده و سبک زندگی را آماده دانلود کرده ایم که میتوانید در زیر آنرا دریافت نمایید.

برای دریافت دانلود گام به گام سبک زندگی دوازدهم روی لینک زیر کلیک نمایید

گام به گام مدیریت خانواده و سبک زندگی دوازدهم

 

 


 


مدیرسو

سامانه آموزش، پژوهش و توسعه کسب و کار با هدف کارآفرینی و مرکز خدمات فناوری و شغلی با درک عمیق نیاز های آموزشی نسل جدید از سال 1400 فعالیت خود را به صورت رسمی برای ارائه ی بهترین پست ها و مطالب در زمینه های آموزش، پژوهش، فناوری، تکنولوژی، استارت آپ و برندینگ و دیجیتال مارکتینگ برای افزایش درک و آگاهی علم جویان عزیز در هر سطح و مقطعی به ویژه در رده سراسری به صورت تخصصی فعالیت می کند، ساتال توانسته است با بهره گیری از تخصص، تجربه و مهارت بهترین ها را برای شما به ارمغان بیاورد.

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار
bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان
Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطلب
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندهای روزانه
پیوندها